1- دانشگاه تربیت مدرس ، gelare.shahhoseini@gmail.com
2- دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (886 مشاهده)
با توجه به ماهیت پیچیده تصاویر ذهنی آینده ساخت و بازساخت فضایی شهرها و مناطق کلانشهری و پیچیدگیهای وضع موجود، اجتناب از نگاه اثباتگرایانه و تک لایهای به مطالعات شهری-منطقهای از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه چشم اندازسازی در برنامهریزی شهری و منطقهای وخلق آیندههای بدیل را مستلزم انتخاب هوشمندانه و اصلاح شدهای از روشهای آیندهپژوهی میداند. تحلیل لایهای علی یکی از مهمترین روشهای آیندهپژوهی و در ذیل پارادایم انتقادی معرفی شده است. این روش به مثابه بسیاری از روشها با خلأها و محدودیتهایی همراه بوده و نیازمند تحلیل نقادانه و تعدیل است. روش این پژوهش مرور انتقادی بوده و نتایج نشان میدهد که برخی مبانی پارادایمی، فرض های بنیادین، ارکان روش، ویژگیهای کلی و روششناسی تحلیل لایهای علی مورد نقد هستند. مهمترین نقد وارده آن است که این مدل، هنوز به لحاظ خاستگاه فلسفی با ابهاماتی مواجه و کوچ پارادایمی به پارادایم انتقادی صورت نگرفته است. برهمین اساس، پیشنهاد شد تعداد لایههای مدل به 3 لایه و رویکرد لایه نخست از علمی-تجربی به رویکرد تفسیری تغییر کند. رویکرد لایه دوم به پسکاوی با هدف شناسایی مکانیزمهای آشکار و نهان، و در نهایت ساختارشکنی و انتقاد با هدف چشم اندازسازی جهت خلق آیندههای بدیل مبنای عملکردی لایه سوم قرار گیرد. جهت کاربست مدل در برنامهریزی شهری و منطقهای، دستگاه تحلیلی اقتصاد سیاسی فضا بر این مدل سوار شده و همچنین امکان شناسایی ساختارها و مکانیزمهای پنهان، ارائه مدل پارادایمی و سناریوهای خلق آیندههای بدیل فراهم آمده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
برنامه ریزی شهری دریافت: 1402/2/27 | پذیرش: 1402/9/19 | انتشار: 1402/7/10