1- هیت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربتی مدرس ، abolfazl.meshkini@gmail.com
2- دانشجوی دوره دکتری جغرافیا و برنامهریزیشهری دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (943 مشاهده)
در طول تاریخ ایران، مالکیت زمین بعنوان یک منبع قدرت در تسلط حکومتها قرارداشته و این امر همواره مالکیت خصوصی را مغلوب مالکیت عمومی کرده است. این مسئله از چارچوب مفهومی معیوبی ناشی میشود که در توجیه روابط مالکیت، مورد استفاده قرارگرفته و موجب نوعی آشفتگی در همه لایه های جامعه ایرانی از جمله شهرها شده است. این مقاله ناپایداری حقوق مالکیت بر زمین شهری در ایران پس از انقلاب اسلامی را مورد مطالعه قرار میدهد تا نشان دهد این ناپایداری، چگونه شکل بندی و مورفولوژی شهرهای ایران را دگرگون ساخته است. الگوی تحقیق توصیفی – تحلیلی است و داده های مورد نیاز از برنامه ها، قوانین، مصاحبه ها، پژوهشها و اسناد مرتبط در بازه زمانی بعد از انقلاب (1357) تا پایان دولت دهم (1392) استخراج شده و به روش اسنادی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ بعد از پیروزی انقلاب و تحت تاثیر رویکرد ایدئولوژیک حکومت، الگوی مالکیت زمین دستخوش تغییرات گستردها ی میشود و قوانینی به تصویب میرسد که ضمن تحدید مالکیت خصوصی، منشاء مالکیتهای جدیدی برای حکومت فراهم می آورند. حکومت، زمینهای وسیعی در اختیار دارد و این موضوع بستر را برای خروج مالکیت زمین شهری از ترتیبی طبیعی به ترتیبی ایدئولوژیک فراهم میکند. بطوری که در گفتمان ایدئولوژیک دولتهای پس از انقلاب، گاهی مالکیت یک راه حل، و گاهی، مالکیت خود مشکل است، دولتی، مالکیت را عامل به حاشیه راندن محرومان و دیگری آن را در حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه ضروری میداند. از اینرو، سیستم مالکیت زمین ثابتی شکل نمیگیرد و این امر اثرات نامطلوبی در سیمای شهرهای ایران، خصوصاً تهران برجای میگذارد.
نوع مقاله:
پژوهشی کیفی |
موضوع مقاله:
برنامه ریزی کالبدی و سرزمینی دریافت: 1402/9/11 | پذیرش: 1402/12/14 | انتشار: 1403/1/1