جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای عدالت فضایی


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: امروزه تهران به‌واسطه تراکم مشکلات در ابعاد طبیعی و انسانی، مهم‌ترین چالش مدیریت سیاسی فضا در کشور است. از مهم‌ترین ابعاد این چالش، تراکم جمعیت و فقدان مدیریت هماهنگ برای چیره‌شدن بر این مشکل و مشکلات ناشی از آن است. از آنجا که نمی‌توان از نظر فضایی تهران را جدا از پس‌کرانه دور و نزدیک در نظر گرفت، اولین مساله‌ای که به‌چشم می‌آید فقدان عدالت فضایی/جغرافیایی در این پس‌کرانه‌ها است. مشکلات تهران در سه مقیاس کالبدی- سکونت‌گاهی، منطقه‌ای و ملی قابل ‌تحلیل هستند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای و با هدف تحلیل عدالت فضایی در ایران و سامان‌دهی سیاسی فضایی شهر تهران انجام شد.
نتیجه‌گیری: فقدان رویکرد آمایش و توسعه پایدار در مقیاس ملی، منطقه‌ای و محلی در نظام برنامه‌ریزی ایران قبل از هر چیز منجر به تمرکزگرایی شدید و نهادینه‌ شده و شکل‌گیری الگوی مرکز پیرامون در کشور را نیز در پی داشته است. عملکرد برنامه‌های توسعه قبل و بعد از انقلاب نیز به نامتوازن‌شدن الگوی حاکم بر ساختار فضایی کشور منجر شده است. همچنین بی‌عدالتی فضایی/جغرافیایی در کشور و به‌تبع آن در استان تهران و همچنین فقدان مدیریت یکپارچه در مدیریت شهری تهران مشکلات امروز تهران را سبب شده است. برای حل مشکلات تهران و اداره بهینه آن باید با توجه به منابع موجود با رویکرد آمایش عادلانه به فضا و در قالب استراتژی آمایش سرزمین با استفاده از تاکتیک عدالت فضایی در سه افق کوتاه، میان و بلندمدت برنامه‌ریزی کرد، تا زمینه اداره بهینه شهر تهران فراهم شود.

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: مهم‌ترین هدف سازمان‌دهی فضا در هر کشوری، در ابتدا ارایه بهینه خدمات به حداکثر شهروندان و سپس اداره و کنترل افراد ساکن در یک کشور است. فضای جغرافیایی ایران به‌رغم تلاش‌های زیاد از عدالت فضایی دور بوده و ساختار مرکز- پیرامون الگوی غالب روابط فضایی آن می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی بنیادهای بی‌عدالتی فضایی در ایران انجام شد. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه‌ای سعی در شناسایی و دسته‌بندی عناصر موثر بر بی‌عدالتی فضایی در ایران را داشت.
نتیجه‌گیری: بی‌عدالتی فضایی در ایران از دو زمینه اصلی شامل شرایط طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هر مکان جغرافیایی (خصوصیات ذاتی مناطق) و اقتصاد سیاسی فضا، تصمیمات سیاست‌گزاران و برنامه‌ریزان اقتصادی منشا می‌گیرد. مناطق پیرامونی با ۱۶ استان و مناطق مرکزی با ۱۴ استان (به احتساب استان البرز) ساختار فضایی سیاسی ایران را شکل می‌دهند. حدود ۵۰% مساحت و ۷/۵۰% جمعیت کشور به مناطق پیرامونی تعلق دارد، این امر بیانگر آن است که ۵۰% حجم توسعه کشور باید در مناطق مرزی متمرکز شود تا تعادل‌های منطقه‌ای در ساختار فضایی ایران برقرار گردد، این در حالی است که تمرکز امکانات و خدمات در مرکز، موجب دورافتادگی برخی از استان‌ها و محرومیت آنها از این مواهب شده است.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

تقسیم پهنه سرزمینی و جمعیتی کشور به حوزه­های انتخاباتی، نخستین گام به منظور تسهیل برگزاری انتخابات و فراهم آوردن زمینه و بستر تناسب عادلانه بین تعداد نمایندگان و جمعیت کشور است. ترسیم حوزه­های انتخابیه، بایستی به گونه­ای باشد که ضامن تحقق عدالت و برابری شهروندان بوده و باعث شکل­گیری مجلسی دموکراتیک و مردم سالار شود که نماینده اقشار مختلف مردم باشد. پژوهش حاضر به ارزیابی روند تصویب لایحه "اصلاح جدول حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای اسلامی و تعداد نمایندگان آنها در سال ۱۳۷۸" پرداخته است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش کلی، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. یافته‌های تحقیق گویای آن است که شاخص­های جمعیت، انطباق با تقسیمات کشوری وسعت، رقابت مکانی، محرومیت، مرزی بودن و موقعیت اقتصادی و صنعتی مهم­ترین شاخص­های موثر در افزایش۲۰ کرسی نمایندگی و اصلاح جدول حوزه­های انتخابیه بود. عدم تعریف شاخص برای معیارهای حوزه بندی بر مبنای اصل ۶۴ قانون اساسی (انسانی، سیاسی، جغرافیایی و نظایر آنها) و محاسبه نکردن وزن و سهم آنها در حوزه بندی که برخاسته از نبود دایره حوزه بندی در وزارت کشور است، باعث انحراف از عدالت فضایی در افزایش کرسی نمایندگی و تفکیک و الحاق برخی حوزه­ها در لایحه دولت شد.
 

دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

سازماندهی سیاسی هر کشوری در قالب تقسیمات کشوری انجام می‌شود، تقسیمات کشوری فرایندی است که سرزمین توسط مرزها محدود شده و هر حکومت برای اداره بهتر سرزمین و سهولت در خدمات رسانی ایجاد توسعه و ایجاد یک عدالت فضایی در کشور نیازمند تقسیم بندی سیاسی فضا می‌باشد. عدالت فضایی از طریق ساز و کار سازماندهی فضا یا برنامه ریزی فضایی، به توسعه متوازن مکان و فضای جغرافیایی منجر شده و موجبات رضایت شهروندان و اعتماد آنها را به سازه مدیریت و سیستم سیاسی مربوطه را فراهم کرده در نتیجه از شکل گیری ذهنیت درجه دو و سه و یا اجحاف ملی در بین آنها تا حد زیادی جلوگیری می‌کند. در این پژوهش که از نوع بنیادی است با استفاده از روش کتابخانه‌ای اطلاعات مورد نیاز جمع آوری می‌شوند و سپس با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته خواهد شد که سازماندهی سیاسی فضا رابطه‌ای با عدالت فضایی دارد؟ یافته‌ها نشان می‌دهد که اصول و معیارهای اصلی سازماندهی سیاسی فضا را می‌توان در مباحثی چون افزایش احساس رضایت، سهولت در دسترسی به خدمات و خلق فرصت‌های برابر شهروندان و نواحی دسته بندی کرد. از آنجایی که عدالت فضایی به‌عنوان یک خروجی در پی برابری نسبی قدرت، فرصت و ثروت در راستای کسب حداکثر مزیت‌ها متناسب با ظرفیت‌ها در راستای ارتقای منزلت شهروندان است. با نظر داشتن اصول و رویکردهای سازماندهی سیاسی فضا و عدالت فضایی می‌توان ادعا کرد که ارتباط آنها از نوع تعاملی است.
 


دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

تسلط نظام سرمای هداری برفضاهای شهری، شهرها را با چالش های بسیاری روبرو کرده است که یکی از مهمترین این چالش ها، ب یعدالتی فضایی و نابرابری در توزیع خدمات در شهرهاست. این چالش ها، در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میادی توسط اندیشمندان شهری نئومارکسیست همانند هنری لوفور، مانوئل کاستلز و دیوید هاروی شناسایی و مورد نقادی قرار گرفت. پی شقراولان عدالت در فضاهای شهری به دلیل وابستگی شان به مکاتب بشری و همچنین داشتن نگاه ت کبعدی و ایستا، نتوانستند تا کنون به یک چارچوب مفهومی از عدالت در فضاهای شهری برسند؛ این در حالی است که در آموزه های مکتب اسام، مفهوم عدالت، یک مفهوم پویا و چندجانبه بوده و عدل و حق لازم و ملزوم هم به حساب آمد هاند و عدالت به عنوان یک ابزار مهم برای رساندن حق به صاحب واقعی اش معرفی شده است. این تحقیق از نوع توسع های بوده و در آن از روش تحلیل منطقی استفاده شده است. هدف تحقیق، ارائه چارچوب مفهومی از عدالت اسامی در فضاهای شهری است. برای تبیین این چارچوب از شش معیار " برابری فرص تها، آزادی، نیاز، اصل تفاوت، استحقاق، منفعت عمومی " استفاده شده است که این معیارها از متون علمی و اسامی استخراج شد هاند. چارچوب مفهومی ارائه شده بیشتر متوجه محتوای برنام هریزی شهری است تا فرآیند آن.

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
عدالت فضایی در شهر، به انتظام پراکندگی و طرح پراکنش فضای خدمات و امکانات شهری، نگاه ویژه‎ای می‌نماید. در مبحث برابری و مساوات هیچ کدام از گروه­های شهری و طبقات ساکن در آن بر دیگری رجحان ندارد و نگاه یکسانی برای همگان فارغ از پایگاه اجتماعی و اقتصادی­شان برای دسترسی به خدمات عمومی شهری مهیا می­سازند. بدین سبب این موضوع همان­طور که از تجمع امکانات و خدمات شهری در یک ناحیه از قطبی­شدن فضای شهر و نابرابریهای اجتماعی پیشگیری می­کند، باعث دسترسی همگان به امکانات در شهر می­گردد. به همین منظور پژوهش حاضر در جهت کاوش سنجش عدالت فضایی در پراکنش خدمات و امکانات شهری در محلات منطقه هشت شهر تهران می‌باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش­های کتابخانه­ای و اسنادی است. داده­های مورد استفاده در این پژوهش داده­هایی هستند که از طرحهای شهری اقتباس شده­اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، در مرحله اول با استفاده از آنتروپی شانون میزان توازن (برابری) و یا عدم تعادل (نابرابری) هر کدام از کاربری­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سپس اقدام به رتبه­بندی محلات ۱۳ گانه، مناطق و میزان بهره­مندی از خدمات و امکانات شهری با استفاده از مدل کوکوسوکه برای رتبه بندی مناطق استفاده شده و نتایج به­دست آمده نشان دهنده عدم تعادل در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری می‌باشد. براساس نتایج روش آنتروپی، معیار فرهنگی با وزن ۰,۴۶۳ رتبه اول را کسب کرده است. معیار ورزشی با وزن ۰.۲۵۵ رتبه دوم و معیار فضای سبز با وزن ۰.۱۵۳ رتبه سوم را کسب کرده است. طبق مدل کوکوسو و با توجه به نتایج، محله کرمان رتبه اول، فدک رتبه دوم و وحیدیه رتبه سوم را کسب کرده است.
مجتبی رفیعیان، محمد شالی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

شهر محصول روابط و مناسبات پیچیده اقتصادی و اجتماعی است و ناهمگونی­های فضایی آن بازتاب فرایندهای درهم­بافته فرهنگی- اجتماعی و سیاسی- اقتصادی در طی تاریخ در بستر طبیعت بوده است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی ناهمگونی­های فضایی بین مناطق ۲۲ گانه کلان شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای شناخت سطوح توسعه مناطق شهر تهران از ۳۱ شاخص در قالب ۷ معیار اصلی استفاده شد. با بهره گیری از مدل AHP و نرم افزار EXPERT CHOISE هریک از معیارها و زیرمعیارها دوبه­دو با هم مقایسه شد و نسبت به یکدیگر مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار گرفت. در نهایت، با روش خوشه­بندی سلسله مراتبی مناطق ۲۲ گانه کلان شهر تهران از نظر درجه توسعه یافتگی در چهار سطح توسعه­یافته، نسبتاً توسعه­یافته، توسعه­متوسط و توسعه­نیافته خوشه­بندی و در محیط Arc Gis به صورت نقشه نمایش داده شد. نتیجه بررسی شاخص ها نشان می دهد کلان شهر تهران فاقد وحدت کالبدی- اجتماعی بوده و ناهمگونی­های فضایی بین مناطق شمالی و جنوبی آن به عنوان ویژگی اصلی ساختار فضایی کلان شهر تهران همچنان پابرجاست. ادامه روند کنونی چالشی اساسی در راه دست یابی به توسعه پایدار شهری و شهر خوب نه فقط برای تهران، بلکه چالشی در سطح ملی است.  
علی شماعی، نادر تابعی، محمد سعید حمیدی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص¬های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش "تحلیل تصمیم گیری چند متغیره" ( الکتر) بر اساس ۱۲ شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق ۳ و ۴ از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه ۵ با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.
ابوالفضل مشکینی، صدیقه لطفی، فرزانه احمدی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

رشد شتابان شهرنشینی در دهه‌های اخیر، نابرابری در شرایط سکونت و دسترسی به زیرساخت‌های فیزیکی و اجتماعی میان نواحی و گروه‌های شهری را سبب گردیده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نابرابریهای موجود در شهر قائمشهر و ارزیابی عملکرد مدیریت ‌شهری می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه‌های برابری مبنا،در تحلیل توزیع خدمات عمومی شهری، نیازمبنا در تحلیل توزیع منابع عمومی شهر مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با شیوه تطبیقی بین نواحی، انجام پذیرفته است. میزان دستیابی به خدمات با استفاده از تحلیل‌های سیستم اطلاعات جغرافیایی و نحوه تخصیص منابع با روش مقایسه ای، تحلیل گردیده است. نتایج بیانگر نابرابری توزیع در میزان دستیابی ساکنین نواحی به خدمات و نابرابری در میزان تخصیص و تحقق هزینه‌ها می باشد. به طوریکه نواحی مرکز و غرب شهر از بالاترین سطح دستیابی به خدمات و تخصیص و تحقق هزینه‌ها درحالیکه نواحی شرقی از پایین‌ترین سطح دسترسی برخوردار می‌باشند. نتایج هردو تحلیل بیانگر انطباق نواحی محروم می‌باشد که نشان‌دهنده‌ی تمرکز منابع و خدمات در بعضی نواحی و دوگانگی و بی عدالتی در شهر قائمشهر می باشد که عدم توجه به اصول و معیارهای عدالت فضایی در سیاستگذاریهای مدیریت شهری از مهمترین دلایل این نابرابریها می باشد.
محمد رضا حافظ نیا، مصطفی قادری حاجت، زهرا احمدی پور، عبدالرضا رکن الدین، محمد گوهری،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

فضای جغرافیایی محصول عملکرد عوامل بسیاری است، که در این بین نهاد سیاست و کارکرد نهادهای رسمی و شاخص آن یعنی حکومت و به تبع آن دولت تأثیر بسیار زیادی در کیفیت شکل گیری آن از منظر عدالت فضایی دارد، به همین دلیل است که درک حوزه معنایی عدالت فضایی، مشروط بر درک رابطه متقابل سیاست و فضا است. عدالت فضایی یا جغرافیایی عبارت است از برابری نسبی شاخص های جامع توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ...)در مکانها و فضاهای جغرافیایی(خرد و کلان) با شاخص های متناظر توسعه در سطح ملی. هدف اصلی این پژوهش را طراحی الگوی عملیاتی سنجش عدالت فضایی که مورد مطالعاتی آن کشور ایران می باشد را تشکیل می دهد. این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی و با رویکردی کاربردی- توسعه ای در پی پاسخ گویی به سوال زیر است: چگونه می توان در قالب یک الگو، به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشور دست یافت؟ یافته ها نشان می دهد که با در نظر گرفتن نقش مثبت و منفی عوامل هشت گانه و شاخص های مربوط به آنها در قالب یک نرم افزار کامپیوتری می توان به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشورها دست یافت.

صفحه ۱ از ۱