جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای آمایش سرزمین


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: امروزه تهران به‌واسطه تراکم مشکلات در ابعاد طبیعی و انسانی، مهم‌ترین چالش مدیریت سیاسی فضا در کشور است. از مهم‌ترین ابعاد این چالش، تراکم جمعیت و فقدان مدیریت هماهنگ برای چیره‌شدن بر این مشکل و مشکلات ناشی از آن است. از آنجا که نمی‌توان از نظر فضایی تهران را جدا از پس‌کرانه دور و نزدیک در نظر گرفت، اولین مساله‌ای که به‌چشم می‌آید فقدان عدالت فضایی/جغرافیایی در این پس‌کرانه‌ها است. مشکلات تهران در سه مقیاس کالبدی- سکونت‌گاهی، منطقه‌ای و ملی قابل ‌تحلیل هستند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای و با هدف تحلیل عدالت فضایی در ایران و سامان‌دهی سیاسی فضایی شهر تهران انجام شد.
نتیجه‌گیری: فقدان رویکرد آمایش و توسعه پایدار در مقیاس ملی، منطقه‌ای و محلی در نظام برنامه‌ریزی ایران قبل از هر چیز منجر به تمرکزگرایی شدید و نهادینه‌ شده و شکل‌گیری الگوی مرکز پیرامون در کشور را نیز در پی داشته است. عملکرد برنامه‌های توسعه قبل و بعد از انقلاب نیز به نامتوازن‌شدن الگوی حاکم بر ساختار فضایی کشور منجر شده است. همچنین بی‌عدالتی فضایی/جغرافیایی در کشور و به‌تبع آن در استان تهران و همچنین فقدان مدیریت یکپارچه در مدیریت شهری تهران مشکلات امروز تهران را سبب شده است. برای حل مشکلات تهران و اداره بهینه آن باید با توجه به منابع موجود با رویکرد آمایش عادلانه به فضا و در قالب استراتژی آمایش سرزمین با استفاده از تاکتیک عدالت فضایی در سه افق کوتاه، میان و بلندمدت برنامه‌ریزی کرد، تا زمینه اداره بهینه شهر تهران فراهم شود.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

قرن بیست­ و یک، قرن رویارویی با تغییرات شگرفی در حوزه­های فن­آوری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که شاید هیچ نهاد و سکونتگاهی از تغییرات و رویدادهای آن­ها مصون نباشد. مدیریت راهبردی یکی از موضوعات مهم سازمانی و نهادی است که طی دهه­های اخیر در کانون توجه پژوهشگران و کارشناسان قرار گرفته است. افزون بر این مدیریت راهبردی در میان انبوهی از نظریه­ها و رویکردهای جدید، در کشورهای پیشرفته و به تبع آن در سراسر جهان و از جمله ایران مطرح شده است که به نوبۀ خود انبوهی از چالش‌های جدید نظری و عملی را به همراه آورده است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی گفتمان و نقد چارچوب سعی شده است که مدیریت راهبردی را به عنوان مدیریتی نوین در شرح خدمات آمایش پیشنهاد گردد. لذا در گام نخست بخش‌های تشکیل دهنده مدیریت آمایش در شرح خدمات مورد بررسی قرار گرفته و سپس برنامه‌ریزی و مدیریت راهبردی و فرآیند مدیریت راهبردی به عنوان فرآیندی یکپارچه و عملی تشریح شده است و در پایان پیشنهاداتی برای رسیدن به مدیریت راهبردی در شرح خدمات آمایش ارائه شده تا با رسیدن به مدیریت یکپارچه در شرح خدمات آمایش شاهد عملی شدن برنامه‌های آمایش محور در سرزمین ایران باشیم.

دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کارکرد تقسیمات کشوری در روند اجرای برنامه­های آمایش سرزمین استان کرمانشاه است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و کاربردی است. تحقیق حاضر مبتنی بر یافته­های پرسش ‌نامه‌ای برگرفته از ۲۱۸ نفر از شهروندان متخصص استان کرمانشاه (اساتید و دانشجویان جغرافیای سیاسی، آمایش سرزمین و برنامه ریزی منطقه­ای) بوده است و جهت تجزیه ‌و تحلیل داده­ها از مدل تحلیل ساختاری جهت تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. براساس برآورد ضرایب استاندارد شده، مدل ساختاری براساس تحلیل عاملی تاییدی تحقیق و سطح معنی­داری (α =۰,۰۶۸) به‌ دست‌ آمده است. در نمودار تاثیرات شاخص‌های سنخیت تقسیم فضا و اطلاعات متناظر با آن با ضریب مستقیم و مثبت ۰,۸۴، تناسب چارچوب‌های اداری- اجرایی با ضریب مستقیم و مثبت ۰,۹۰، کارایی منابع و ظرفیت‌های سرزمینی با ضریب مستقیم و مثبت ۰,۹۷ نقش داشته­اند. در میان مولفه­های کارایی منابع و ظرفیت‌های سرزمینی، میزان وحدت و انسجام اجتماعی گروه‌های جمعیتی استان جهت پیشبرد اهداف توسعه­ای با ۰,۷۷، در میان تناسب چارچوب‌های اداری- اجرایی برنامه­های آمایش سرزمین، چینش و استقرار منطقی واحدهای تقسیمات کشوری (شهرستان‌ها، بخش‌ها و ...) به لحاظ آرایش گروه‌های قومی و مذهبی در راستای اجرای مطلوب برنامه‌های آمایش سرزمین استان با امتیاز مستقیم ۰,۶۵ و در میان مولفه‌های سنخیت تقسیم فضا و اطلاعات متناظر با آن، مولفه ناحیه بندی در داخل استان بر مبنای معیارهای رسمی داخل استان با اثر مستقیم ۰,۷۹ بیشترین تاثیر را بر روی روند اجرای برنامه ریزی آمایش سرزمین داشته ­اند.

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تحلیل سیستمی کارایی سیاست‌های آمایش سرزمین برای کاهش آسیب پذیری دشت میناب نسبت به کم آبی می‌باشد. روش انجام این تحقیق نظری- تحلیلی و مبتنی بر دانش تحلیل سیستمی و پویایی سیستم‌ها می‌باشد و با بررسی سازمان فضایی شهرستان و دشت میناب بوده و اطلاعات مورد نیاز از مراکز اداری و سازمان‌های مربوط جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که تاثیرگذارترین سیاست‌ها در خصوص کاهش آسیب پذیری دشت میناب و احیا مجدد دشت، سیاست‌های مربوط به مدیریت تقاضای آب می‌باشد و این موضوع مربوط به دو منطقه (مدیریت تقاضای آب در شهرستان میناب و شهرستان‌های بندرعباس، سیریک و جاسک) می‌باشد. با کاهش میزان مصرف آب کشاورزی از طریق اصلاح الگوی مصرف و توسعه فعالیت‌های تجاری و آبزی پروری به میزان ۴۰۰۰ هکتار اراضی جدید در منطقه و کاهش وابستگی به آب دشت میناب و تامین نیاز آب شرب میناب و روستاها از طریق سد استقلال، میزان برداشت آب از دشت به کمترین میزان ممکن کاهش می‌یابد. همچنین با تامین آب مورد نیاز بندرعباس، روستاها و مناطق ساحلی میناب، سیریک و جاسک از طریق آبشیرین‌کن و اصلاح الگوی مصرف آب در بندرعباس میزان وابستگی و انتقال آب از دشت میناب کاهش داده و به صفر برسانیم. تلفیق این اقدامات همراه با اصلاح نقش شهر میناب به‌عنوان مرکز منطقه و ایجاد منطقه ویژه اقتصادی یا آزاد تجاری جهت ارائه انواع خدمات تجاری- بازرگانی و بندری، بهداشتی و درمانی، گردشگری و آموزش عالی به مناطق پیرامون و شهرستان‌های منطقه باعث گسیل نیروی کار به این فعالیت‌ها شده و درآمد و اشتغال منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از اتکا بیش از اندازه اقتصاد منطقه به کشاورزی کاسته و میزان مصرف آب کشاورزی را کاهش داده و تعدیل نماید.
 

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده

جلب مشارکت نخبگانی برای گفتمان آمایشی از جمله موضوعاتی است که می‌تواند به هم‌اندیشی تخصصی برای ارائه یک الگوی مشارکتی از یک سو و تبیین مدل آمایشی مناسب برای کشور از سوی دیگر منجر شود. در همین زمینه آمایش بنیادین در برابر آمایش متعارف از جمله چارچوب‌ها و مفاهیمی است که همواره نیازمند تحلیل گفتمانی است تا به یک الگوی نهایی تکامل پیدا کند. هدف از نوشتار حاضر نیز طرح مباحثی است که از طریق آن بستر هم‌اندیشی و تحلیل گفتمانی در مورد تمایزات، تفاوت‌ها و تشابهات آمایش بنیادین در مقابل آمایش متعارف فراهم شود. به نظر می‌رسد در این تحلیل گفتمانی علاوه بر تبیین ابعاد مختلف آمایش بنیادین بتوان در جهت هرچه پربارتر کردن آن گام برداشت. در این مقاله ابتدا ابعاد مختلف آمایش بنیادین بررسی شده است و با تبیین ویژگی‌های مختلف آن سعی شده با بیان مهم‌ترین وجه تمایز، تفاوت و تشابه آن با آمایش متعارف تحلیل شود. از مهم‌ترین وجه تمایز رویکرد آمایش بنیادین می‌توان به حاکمیت ارزش‌های اسلامی و به‌‌ویژه نگاه به انسان است که می‌تواند سایر مولفه‌های آمایشی از جمله فعالیت، محیط انسانی، محیط طبیعی و در کل فضای جغرافیای را تحت ‌تاثیر قرار دهد. از مهم‌ترین وجه تفاوت آمایش بنیادین نیز همین رویکرد یعنی نگاه انسانی به آمایش بنیادین در برابر نگاه آمایش متعارف است. در عین ‌حال در جنبه‌های زیادی دو رویکرد آمایش بنیادین و آمایش متعارف دارای وجه تشابه‌های زیادی هستند که می‌تواند برای نهایی کردن آمایش بنیادین مورد استناد قرار گیرد.
 

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

آمایش سرزمین به زبان ساده یعنی چه شکلی از توسعه در یک منطقه قرار گیرد که در طولانی‌مدت به‌صورت پایدار به هدف اولیه خود دست یابد. در این میان پدافند غیرعامل یکی از رویکردهای اساسی است که در نظر داشتن آن موجب می‌گردد تا مراکز نظامی در زمان وقوع حملات نظامی و جنگ، کمترین میزان آسیب‌پذیری را به همراه داشته باشند. در این پژوهش تعداد ۱۸ شاخص برای احداث مراکز نظامی در استان گلستان از منابع آموزشی، پژوهشی و عملیاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شناسایی و انتخاب گردید و سپس وزن هر شاخص با استفاده از رویکرد AHP به‌صورت بردار ویژه مشخص گردید. سپس داده‌های خام به‌دست‌آمده با استفاده از GIS به نقشه‌های طبقه‌بندی‌ شده تبدیل گردیدند و پس از تلفیق با ضرایب بردار ویژه، نقشه نهایی پهنه‌بندی مکانی احداث مراکز نظامی در این استان بر اساس شاخص‌های پدافند غیرعامل تهیه گردید. نتایج به‌دست‌ آمده نشان داد که در این استان پهنه‌هایی با مطلوبیت بسیار مناسب و بسیار نامناسب وجود ندارد. همچنین در مجموع پهنه‌هایی با مساحت ۶/۳۴۰ کیلومترمربع در این استان وجود دارد که دارای مطلوبیت مناسب است. سایر مناطق استان (۳۳/۹۸ درصد از مساحت کل استان) یا دارای مطلوبیت متوسط بوده و یا به دلیل نزدیکی به شهرها، فاصله نامناسب از گسل‌ها، نزدیکی به مراکز صنعتی و معادن شرایط نامناسبی برای احداث مراکز نظامی ایمن را دارا هستند.
 
سیاوش شایان، غلامرضا زارع،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

فعالیت های نئوتکتونیکی باعث ناپایداری لندفرم های متعددی ازجمله لندفرم های جریانی در ایران شده است. مخروط افکنه گرمسار از مناطقی است که در معرض خطر لرزه ای قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از داده های لرزه ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، روش حریم گذاری پهنه های خطر زمین لرزه ای در مخروط افکنه گرمسار مشخص و تحلیل شده است. همچنین، برای مشخص کردن توان لرزه زایی گسل های اطراف مخروط افکنه گرمسار از روابط پیشنهادی زارع، مهاجر- اشجعی و نوروزی، سلمونز، ملویل و اسمیت استفاده شده است. برای تحلیل فضایی هم از روش بربریان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گسل های گرمسار و سرخ کلوت بیشترین توان لرزه خیزی را در اطراف محدوده مورد مطالعه، و گسل های کوه لاله زار و پایین قلعه کمترین توان لرزه خیزی را دارایند. حدود ۹۹ درصد جمعیت مستقر روی مخروط افکنه در محدوده با خطر نسبی بسیار زیاد قرار دارند. حدود ۲۶/۴۰ درصد از جمعیت مخروط افکنه در روستاها مستقرند؛ درحالی که ۷۴/۵۹ درصد از جمعیت فقط در شهر گرمسار متمرکز شده اند. با توجه به این داده ها، لازم است در برنامه های آمایش سرزمین، مقاوم سازی و بیمه خانه ها و تأسیسات انسانی در محدوده های خطر لرزه ای مورد توجه قرار گیرد.    
ناصر سلطانی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مطالعه با رویکردی تلفیقی، به این پرسش پاسخ داده می شود که ترکیب و ترتیب موانع اصلی و فرعی فراروی تحقق طرح های آمایش سرزمین کدام اند. یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو بخش موانع اصلی و فرعی، نقش و اهمیت موانع اداری و ساختاری در بین شش مانع مورد مطالعه (اقتصادی، جغرافیایی و سرزمینی، سیاسی و امنیتی، مطالعاتی و پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی، و اداری و ساختاری) بسیار برجسته است. برای مثال، در بخش موانع فرعی و از بین ۶۰ مانع مورد مطالعه، ۴ مانع فرعیِ ملزم و متعهد نبودن مدیران رده بالا و رده میانی به اجرای طرح های آمایش در جریان تغییرات مدیریتی با وزن نهایی ۰,۱۰۹، ناهماهنگی بین سازمان های متولّی امر آمایش سرزمین در مرحله تهیه، اجرا و نظارت با وزن نهایی ۰.۰۷۸، فقدان استراتژی مشخص در سازمان های متولّی اجرای سناریوهای پیشنهادی طرح های آمایش با وزن نهایی ۰.۰۶۱ و ضعف بنیان های نظارتی با وزن نهایی ۰.۰۵۵ مربوط به مانع اصلی اداری و ساختاری، در جایگاه اول تا چهارم قرار گرفتند. در بین دیگر موانع اصلی و فرعی، موانع اقتصادی از اولویت های دیگر پاسخ گویان بوده است.    
مرتضی قبادی، معصومه احمدی پری،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

هدف از این پژوهش، مکان­یابی و آمایش صنایع پتروشیمی از دیدگاه برنامه­ریزی محیط زیست با استفاده از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله­مراتبی فازی در استان لرستان است. پردازش و تحلیل داده­ها به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس ده معیار مهم از نظر کارشناسان محیط زیستی شامل طبقات ارتفاع، طبقات شیب، فاصله از مناطق حفاظت­شده، قابلیت کاربری اراضی، فاصله از رودخانه­ها، فاصله از گسل، فاصله از نقاط روستایی، فاصله از نقاط شهری، فاصله از صنایع موجود و فاصله از راه­ها صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پرومته برای رتبه­بندی آلترناتیوها و از روش تحلیل سلسله­مراتبی فازی برای تعیین وزن هریک از معیارها استفاده شد. برپایه­ی نقشه وزن­بندی نهایی، از مجموع مساحت منطقه، شانزده درصد (۴۵­هزارو۲۰۷ کیلومتر مربع) برای توسعه­ی صنایع پتروشیمی مناسب هستند. نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که بخش زیادی از مکان­های بـا تـوان نسبتاً مناسب و مناسب نقشه­ی نهایی، منطبق بر کلاس­های کـاملاً مناسـب هـریک از مشخصه­های ورودی در مدل بوده است و این امـر رضـایت­بخـش بودن مدل به­کار رفته را در مطالعات مکان­یابی صنایع پتروشیمی نشان می­دهد.    
مسعود تقوایی، حسن بیک محمدی، نادر زالی، میترا کسائی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

توجه به رویکرد اجرایی آمایش سرزمین در کشور با رویکرد همه سونگر در چارچوب توسعه فضایی در سال‌های اخیر سبب شده که در برنامه‌های توسعه چهارم به بعد، جهت هماهنگی در امور عمرانی و توسعهای بین استانی از دیدگاه آمایش سرزمین، ایجاد نهادهای هماهنگ‌کننده و تعیین وظایف آن‌ها در سطح فرااستانی مورد نظر قرار گیرد. با این مصوبه تکلیف و جایگاه مطالعات آمایشی استان‌های کشور در کلان مناطق مشخص شده و اقدامات منطقه‌ای پس از انجام مطالعات آمایش استان‌ها و توجه به رویکرد اجرایی آن‌ها محقق خواهد شد . براساس منطقه‌بندی آمایشی مصوب هیأت وزیران در سال ۱۳۸۹، جایگاه استان قم در منطقه البرز جنوبی و در کنار استان‌های تهران، البرز، قزوین، زنجان، مرکزی و سمنان قرارگرفته است. استان قم با توجه به موقعیت جغرافیایی خود در مجاورت استان تهران به‌عنوان یکی از پر تراکم‌ترین استان کشور از یکسو و قرار گرفتن در شمال استان اصفهان، از سوی دیگر میتواند هدف مناسبی برای زمینه‌سازی هماهنگی‌های بین استانی کلان منطقه البرز جنوبی یعنی مکانی برای جذب سرمایه‌گذاریهای متمایل به این مناطق به‌ویژه تهران باشد. برای نیل به این مقصود عوامل مؤثر در رویکرد اجرایی برنامه‌ریزی فضایی استان قم به عنوان مطالعه موردی مورد بررسی قرار گرفت تا پرسش‌هایی که برای محقق مطرح شده پاسخ داده شود. در این مقاله با به‌کارگیری تکنیک دلفی برای گردآوری داده‌ها، با روش توصیفی تحلیلی و از طریق تحلیل ماتریس تأثیرات متقاطع باکمک نرم‌افزار میک‌مک، عوامل کلیدی و اثرگذار در رویکرد اجرای طرح آمایشی استان قم مشخص شد. مهم‌ترین عوامل شناسایی‌شده عبارتند از: مرکزیت مذهبی سیاسی قم، همجواری با پایتخت و نیز وجود مناطق کویری که ظرفیت بالایی جهت تبدیل‌شدن به عوامل کلیدی را داراست، همچنین پارامترها و متغیرهای مؤثری چون نقش تعاملات بین استانی، وجودمنطقه ویژه اقتصادی سلفچگان و جایگاه استان درکریدور ارتباطی شرق به غرب کشور نیزبه کمک فنون یادشده شناسایی شدند که با توجه به میزان تأثیرگذاری آن‌ها بر اجرایی‌شدن برنامه‌ریزی فضاییدر استان قم، راه‌کارهای مناسب برای رویکرد  اجرایی برنامه‌ریزی فضایی استان قم پیشنهاد شد.
مرتضی توکلی، آرام ابراهیمی، سمیرا حمیدی تهرانی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

تا پیش از دوره پهلوی و به ویژه پهلوی دوم که نخستین برنامه توسعه عمرانی کشور تهیه شد، منطقه‌بندی توسط حکومت‌ها عموماً جنبه اداری و سیاسی داشته و با هدف اصلی تسهیل در اداره امور کشور صورت می‌گرفته است. با این حال در سده اخیر و به ویژه چند دهه گذشته به لحاظ پیچیده شدن ماهیت روابط و لزوم نظام‌بخشی به آن در قالب فضا، منطقه‌بندی ابعاد جدیدی به خود گرفته است. منطقه مفهومی پیچیده و چند وجهی است که با عنایت به تعاریف متعدد ارائه شده برای آن هنوز اتفاق نظر زیادی در خصوص آن شکل نگرفته است. به هر حال منطقه‌بندی فعالیتی آگاهانه و از روی تفکر به منظور تعیین نواحی همگن جهت برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است که پایه برنامه‌ریزی، اجرا و نظارت بر طرح‌های مختلف سرزمینی در قلمرو جغرافیایی کشورها محسوب می‌شود. در این مقاله به بررسی و ارزیابی سیر تحول مطالعات منطقه‌بندی در سده اخیر پرداخته شده است. ابتدا اشاره کوتاهی به وضعیت آمایش سرزمین کشورمان از ابتدا تاکنون و نگاهی اجمالی به سابقه آمایش سرزمین در برخی کشورها شده است. سپس بحث منطقه‌بندی در دوران بعد از مشروطه که برای اولین بار قانون مدون در نظام برنامه‌ریزی ایران ظاهر می‌شود، مطرح می‌شود که تمام منطقه‌بندی‌های پیش از انقلاب تشریح می‌شود. در گام بعدی به بررسی و ارزیابی منطقه‌بندی پس از انقلاب تاکنون پرداخته می‌شود. برای این هدف از روش تحقیق تحلیل- توصیفی و مرور کتابخانه‌ای استفاده شده است، همچنین با استفاده از نرم افزار ArcGis تمام نقشه‌های این منطقه‌بندی را تولید و در انتها اشاره به چالش‌ها و کاستی‌های منطقه‌بندی در ایران شده است.

عبدالرضا رکن الدین افتخاری، هدایت درویشی، بیژن رحمانی، مظفر صرافی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

توسعه روستایی را می­توان فرآیند بازسازی جامعه روستایی براساس اندیشه و بینش جدید(علم باوری،انسان باوری،محیط باوری-مکان باوری، تعامل باوری، آینده باوری) به منظور ساماندهی یک زندگی شرافتمندانه و حق توسعه­یافتگی دانست. دراین چارچوب، آینده سرزمینی مناطق روستایی با توسعه فضایی نیازمند طراحی سناریوهای فضایی است که بتواند در هر پیشامدی، راهگشای حل مسائل گردد .در این فرایند، شناسایی پیشران‌های کلیدی و آینده­های بدیل هرکدام و تحلیل اثرگذاری و اثرپذیری متقاطع آینده‌های بدیل بر یکدیگر  درمناطق روستایی استان­های کردستان،کرمانشاه، ایلام، لرستان و همدان از اهداف مورد نظر پژوهش حاضر است. با این توصیف سوال راهبردی این است که متناسب با پیشران­های کلیدی و آینده­های بدیل هرکدام، سناریوهای توسعه فضایی در مناطق روستایی کدام است؟ برای پاسخ به این سوال، روش شناسی بکار گرفته شده از یک سو، مبتنی بر استفاده از روش دلفی (مبتنی بر نظرات ۲۰خبره موضوعی و موضعی) و بهره گیری از شیوه گردآوری کتابخانه­ای به منظور شناسایی پیشران­های کلیدی و از دیگر سو به منظور تحلیل اثرات متقاطع پیشران­ها و آینده های بدیل آن­ها و تدوین سناریوهای توسعه فضایی در مناطق روستایی از نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که تعداد ۳۶ سناریو مشخص شده است؛که در این میان ۲۷ سناریو ضعیف، ۶ سناریو ناسازگار و ۳ سناریو با سازگاری قوی مشخص گردیده است. در این بین، براساس معیارهای ارزیابی سناریوها(معقولیت و باورپذیری، تمایز، سازگاری درونی، محتوای سودمند، چالش برانگیزی)، سه سناریوی «بهار زاگرس»،«به استقبال بهار» و «خزان سازگار» با سازگاری قوی امکان وقوع بیشتری داشته است.
حسین آقاجانی، آذین مستوفی، رضا قاضی،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

در شهرهای امروزی سکونتگاه‌های غیررسمی مسائل بیشماری را پیش­روی مدیران شهری قرار دادند. کلانشهر مشهد نیز از این قاعده مستثنی نیست. افزایش هزینه‌های زندگی شهری، مهاجرپذیری و جمعیت بالای ساکنان در حریم، این کلانشهر را با خطر ایجاد حاشیه‌ای گسترده و جدید در کنار حاشیه فعلی و به تبع آن چالش‌های پیچیده‌تر در آینده مواجه کرده است. هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی پیشران‌های کلیدی و تدوین سناریوهای آینده سکونتگاه‌های غیررسمی در پهنه استان خراسان رضوی و شهر مشهد است. شناخت وضعیت آینده و تدوین سناریوهای پیش روی سکونتگاه‌ها در چارچوب برنامه‌ریزی با رویکرد آینده‌نگری و آمایش سرزمین یکی از رویکردهای جامع‌نگر در برنامه‌ریزی منطقه‌ای است. پرداختن به عوامل موثر بر آینده سکونتگاه‌های غیررسمی با تعیین نقش سایر سکونتگاه‌های استان موضوعی است که در سایر پژوهش‌های مشابه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. روش­­شناسی مورد استفاده مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات به کمک پرسشنامه جمع‌آوری و به کمک نرم افزار میک مک تحلیل شدند. جامعه آماری شامل ۳۰ نفر از اعضای هیات علمی و کارشناسان خبره دستگاه‌های اجرایی مرتبط با سکونتگاه­های غیررسمی در مشهد می‌باشد. یافته‌های مطالعه به ۵ عامل "قوانین، برنامه و سیاست‌های سطح ملی"، "نظارت و مدیریت یکپارچه و اولویت نهادهای متولی محلی"، "خشک‌سالی و فعالیت‌های کشاورزی"، "بیکاری" و "تورم" به‌عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر آینده سکونتگاه‌های غیررسمی می‌پردازد. نتایج نیز بیانگر آن است که در حالت‌های مختلف سناریو عوامل اقتصادی و مدیریتی بیشترین تاثیر را در آینده سکونتگاه­های غیررسمی کلانشهر مشهد و تحولات سایر سکونتگاه های استان به همراه دارند.


صفحه ۱ از ۱