استادیار
چکیده: (10137 مشاهده)
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه¬ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده¬ است. درون¬مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی¬هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم¬سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه¬های انسانی شناوراست.داده¬ها و یافته¬های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه¬ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم¬سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته¬اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
نوع مقاله:
علمی پژوهشی مستقل |
موضوع مقاله:
آمایش و سازماندهی سیاسی فضا دریافت: 1392/2/31 | پذیرش: 1392/6/3 | انتشار: 1392/11/1