برنامه‌ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به‌سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان‌گرایی

نویسندگان
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه یزد
چکیده
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان­های جغرافیایی طرح نظریه­های برنامه­ریزی فضایی زمینه­محور و نقد عناصر تشکیل­دهنده این نظریه­ها است. براساس این چشم­انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت­بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه­ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت­بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه­ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می­کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم­سازی شده­اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش­شناسی آن برای مفهوم انسان صورت­بندی شده است. در نتیجه، در حالی­که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک­سو عینیّت­گرایی، برنامه­ریزی نخبه­گرایانه، رهیافت از بالا به­پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می­کند، ولی از سوی دیگر، به­واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می­کند. فائق­آمدن بر گسستگی­های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه­ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم­انداز پیش­روی برنامه­ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.

کلیدواژه‌ها