استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه یزد
چکیده: (9488 مشاهده)
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکانهای جغرافیایی طرح نظریههای برنامهریزی فضایی زمینهمحور و نقد عناصر تشکیلدهنده این نظریهها است. براساس این چشمانداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورتبندی یک رویکرد بدیل را در برنامهریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورتبندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامهریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال میکند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهومسازی شدهاند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روششناسی آن برای مفهوم انسان صورتبندی شده است. در نتیجه، در حالیکه رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یکسو عینیّتگرایی، برنامهریزی نخبهگرایانه، رهیافت از بالا بهپایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد میکند، ولی از سوی دیگر، بهواسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید میکند. فائقآمدن بر گسستگیهای مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامهریزان برمبنای تجارب گذشته و چشمانداز پیشروی برنامهریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
دریافت: 1395/2/4 | پذیرش: 1395/6/9 | انتشار: 1395/11/1