@article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {GIS}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {1-20}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بهبود توزیع فضا- مکانی فروشگاه های زنجیره ای شهر تهران با استفاده از GIS}, abstract_fa ={چکیده توزیع فضا- مکانی فروشگاه های زنجیره ای یکی از مسائل مهم در برقراری عدالت فضایی است که از نظر رویکردهای توسعه پایدار در کانون توجه خدمات رسانی و توسعه قرار دارد. شهر تهران 54 فروشگاه زنجیره ای دارد که به نظر می رسد، در نقاط مختلف این شهر به صورت نامطلوبی توزیع شده باشند. در این خصوص سؤال اصلی تحقیق جستجوی الگوی مناسب فضایی فروشگاه های زنجیره ای در شهر تهران است که جهت پاسخ گویی به آن از روش توصیفی- تحلیلی و تکنیک های تحلیل فضایی استفاده شد. برای این منظور نخست بر اساس ادبیات تحقیق به استخراج شاخص ها مبادرت شد سپس یک تابع الگوی مناسب فضایی تعریف و بر اساس آن به سؤالات تحقیق پاسخ داده شد. نتایج تحقیق نشانگر کفایت نداشتن فروشگاه های موجود در شهر تهران و نیز نبودن تناسب توزیع آن ها است. هم چنین موقعیت تقریبی فروشگاه های جدید نیز پیشنهاد شده است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: الگوی فضایی,فروشگاه زنجیره ای,الگوی مناسب,شهر تهران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9960-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9960-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {21-39}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی تأثیر الگوی دوگانه مدیریت سیاسی فضا بر کارکردهای مناطق آزاد: مطالعه موردی کیش}, abstract_fa ={مکان ها و نواحی جغرافیایی به منظور اداره بهتر امور و تنظیم روابط افقی و عمودی با سایر نواحی و هم چنین استقرار نهادها و سازمان ها به خودگردانی و مدیریت در بعد محلی نیازمند می باشند. این نوع خودگردانی ها و سازمان دهی سیاسی فضا در بعد محلی در ادبیات جغرافیای سیاسی به «دولت محلی» و حکومت محلی و غیره تعبیر می شود. اراده حاکمیت ملی بر پهنه فضایی مناطق آزاد از دو راه صورت می گیرد: یکی از راه الگوی مدیریت سیاسی فضا (وزارت کشور و استانداری ها) و دیگری اختصاصی (سازمان مناطق آزاد) و به لحاظ الگوی مدیریتی دوگانه ای که در آن اعمال می شود با دیگر مناطق آزاد جهان تفاوت هایی دارد که در نهایت تأثیر این الگوها بر کارکرد مناطق آزاد، مورد کالبدشکافی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد زمانی که این دو الگو در عملکرد خود مکمل هم بوده اند باعث رشد و توسعه جزیره شده و برعکس زمانی که عملکرد این دو الگو در تعارض با هم بوده اند، بر کارکرد منطقه تأثیر منفی گذاشته است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: خودگردانی محلی,الگوهای مدیریت سیاسی فضا,مناطق آزاد- دولت محلی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1308-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1308-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {41-63}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {شناسایی عوامل کلیدی توسعه منطقه ای با رویکرد برنامه ریزی بر پایه سناریو: مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی}, abstract_fa ={تجربه تهیه برنامه های توسعه منطقه ای و میزان تحقّق و انعطاف پذیری آن ها در دهه های اخیر، باعث سلب اعتماد مدیران و برنامه ریزان از روش های برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی و تحلیل روندها شد. با پیشرفت های علمی و ظهور علم جدید آینده پژوهی و آینده نگاری، محققان برنامه ریزی سعی کردند از قابلیت های این علم در توسعه فنون برنامه ریزی استفاده کنند؛ که به این ترتیب به تدریج با استفاده گسترده از آن ها، روش ها و فنون آینده نگاری وارد بطن فعالیت های برنامه ریزی شد. یکی از این روش ها، تحلیل عوامل کلیدی و شناسایی پیشران های توسعه است. در این روش به جای برنامه ریزی برای توسعه بلوکی تمام عناصر و عوامل دخیل در واحد برنامه ریزی، سعی می شود عوامل کلیدی و پیشران های اصلی توسعه شناسایی شود؛ سپس با مدیریت آن عناصر و عوامل اصلی و با طراحی سناریوهای ممکن در آینده، چارچوب برنامه ریزی و سیاست گذاری انعطاف پذیری متناسب با شرایط منطقه برنامه ریزی ارائه شود. این مقاله سعی دارد ضمن ارائه الگویی برای شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر روند توسعه در مقیاس منطقه ای، زمینه تهیه سناریوهای ممکن و محتمل در ده سال آینده استان آذربایجان شرقی را فراهم کند. داده های این مقاله شامل 76 عامل است که با روش دلفی از کارشناسان توسعه استان جمع آوری و با نرم افزار میک مک تحلیل شده است و سر انجام سیزده عامل به عنوان عوامل کلیدی و پیشران توسعه، شناسایی و وضعیت احتمالی آن ها در ده سال آینده جهت تهیه سناریوها تدوین شده است.}, keywords_fa = {آذربایجان شرقی,واژه های کلیدی: توسعة,عوامل کلیدی,پیشران های توسعة,سناریو}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5418-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5418-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {65-84}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل زمانی و مکانی طوفانهای گرد و خاک در ایران}, abstract_fa ={در این تحقیق طوفان های گرد و خاک بر حسب فراوانی زمانی و مکانی برای 50 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در سراسر کشور در طی دوره آماری 1987- 2006 بررسی و تجزیه و تحلیل شد. به این منظور داده های آمار روزانه کدهای پدیده گرد و خاک از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و فراوانی آن ها به صورت سالیانه و ماهیانه محاسبه و برای اطلاعات مذکور نقشه پراکندگی مکانی طوفان ها تهیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از بررسی سالیانه پدیده گرد و خاک معلق در هوا نشان می دهد که ایستگاه زابل با میانگین فراوانی 183 روز بیش ترین تعداد روزها و پس از آن ایستگاه های زاهدان، بوشهر، طبس، بندرعباس، جاسک، ایرانشهر، همدان و اهواز به ترتیب بیش ترین فراوانی ها را دارند. نتایج بررسی فراوانی ماهانه برای پدیده گردخاک معلق در هوا نشان می دهد که بیش ترین فراوانی مربوط به ماه ژولای و کم ترین فراوانی مربوط به ماه دسامبر است. نتایج حاصل از بررسی سالیانه طوفان های گرد و خاک نشان می دهد که به طور کلی ایستگاه زابل بیش ترین فراوانی وقوع طوفان را در طی دوره آماری بررسی شده دارد. از نظر توزیع فراوانی ماهیانه به جز ایستگاه زابل که در ماه ژولای در طی دوره آماری بررسی شده بیش ترین فراوانی رادارد و ایستگاه زاهدان که در ماه های مارس و فوریه هر کدام با میانگین فراوانی یک طوفان بیش ترین فراوانی ها را دارند، در سایر ایستگاه ها بیش ترین فراوانی مربوط به ماه می است. در مناطق مختلف کشور از نظر فراوانی وقوع طوفان می توان به چهار طبقه تقسیم کرد.}, keywords_fa = {پهنه بندی,واژه های کلیدی: ایران,طوفان گرد و خاک,تحلیل زمانی,تحلیل مکانی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6166-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6166-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {85-104}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سنجش پایداری روستایی با استفاده از الگوی راهبردی مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خدابنده}, abstract_fa ={با تغییر پارادایم توسعه از رویکردهای سنتی و کلاسیک به پارادایم جدید توسعه پایدار و رویکردهایی چون مشارکت، توانمندسازی، ظرفیت سازی و ...، ادبیات برنامه ریزی و مدیریت نیز تحول یافته و به برنامه ریزی و مدیریت راهبردی جهت دهی شده است. بر این اساس امروزه برای پیاده سازی پارادایم توسعه پایدار نیاز به مدل ها و الگوهای جدید برنامه ریزی است تا با یک نگاه همه جانبه و آینده نگر بتواند پاسخگوی نیازهای توسعه ای در سطوح مختلف برنامه ریزی باشد. برای رسیدن به این امر نیاز به سنجش و ارزیابی می باشد که بتواند وضعیت پایداری را در نقاط روستایی با در نظر گرفتن همزمان عوامل اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی در دو محیط درون و بیرون جامعه روستایی تعیین کند. زیرا اگر پایداری را از منظر نسبی نگاه کنیم، در مکان ها و زمان های مختلف دارای درجات مختلفی از پایداری هستیم که دامنه آن از پایداری ضعیف تا پایداری قوی می باشد. بر این اساس در این مقاله با استفاده از الگوی راهبردی به ارزیابی پایداری در مناطق روستایی دهستان حومه شهرستان خدابنده پرداخته و از دیدگاه شوراها و مردم روستایی کانون های پایداری، مشخص شده است. روش شناسی مورد استفاده در مقاله پیمایشی و توصیفی- تحلیلی در قالب الگوی راهبردی تعدیل شده می باشد که نتایج به دست آمده از اجرای الگو نشان می دهد که از دیدگاه هر دو گروه روستاها دهستان حومه شهرستان خدابنده به لحاظ پایداری در سطح ضعیفی قرار دارند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: توسعه روستایی,توسعه پایدار,الگوی راهبردی,شهرستان خدابنده}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2106-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2106-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {105-123}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ژئوتروریسم: رویکردی جغرافیایی به تروریسم}, abstract_fa ={ترور و تروریسم پدیده نوظهوری نیست. اگر چه قدمت این پدیده به طول تاریخ انسان است اما چهره جدید و شکل سازمانی این پدیده در دنیای مدرن شکل نو و چند بعدی به خود گرفته است، بهطوری که در هزاره سوم در اثر رشد و توسعه علم و تکنولوژی، تروریسم از مرزهای ملی و منطقه ای عبور کرده و به پدیده ای جهانی تبدیل شده است. در واقع ما وارد دوران جدیدی از تاریخ تروریسم شده ایم که می توان آن را ژئوتروریسم نام گذاشت. هدف این مقاله بررسی مفهوم ژئوتروریسم و شاخص های مورد مطالعه آن در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است. از این رو پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که ژئوتروریسم چیست و چه شاخص های مطالعاتی در جغرافیای سیاسی دارد؟ در یک مبحث جمع بندی شده، این مقاله به بررسی ژئوتروریسم و فصل تمایز آن با تروریسم، رابطه جغرافیا با تروریسم و شاخص های جغرافیایی مورد توجه در بررسی مفهوم ژئوتروریسم می پردازد. در مقاله حاضر سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به پرسش های پژوهش پاسخ داده شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای جغرافیایی (توپوگرافی، جمعیت، آب و هوا، آب، حفره های دولت، موقعیت جغرافیایی مکان ها، اقلیت های قومی و مذهبی و ...) و موفقیت یا عدم موفقیت فعالیت های تروریستی رابطه معناداری وجود دارد.}, keywords_fa = {فضا,واژه های کلیدی: تروریسم,ژئوتروریسم,امنیت,مکان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7276-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7276-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {125-150}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سنجش آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی ناحیه ولشت از مخاطرات زمینی}, abstract_fa ={شناخت آسیب پذیری جمعیت و گروه های انسانی به عنوان اقدامی ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مبتنی بر زیستن در نواحی پر خطر مطرح است. به بیان دیگر زیستن در بستر مخاطره آمیز طبیعی به طور لزوم به معنای خسارت بار بودن و آسیب پذیری نیست بلکه آن چه منجر به ایجاد خسارت ناشی از رویداد مخاطرات می شود، نوع زیستن و میزان شناخت و درک جمعیت مستقر از درجه مخاطره آمیز بودن و مآلأ میزان آسیب پذیری است. تحلیل آسیب پذیری کانون های جمعیتی واقع در پهنه پرخطر اقدامی علمی برای فراهم سازی زیرساخت اطلاعاتی مناسب از درجه و میزان خطرپذیری از رخداد مخاطرات در مقیاس خانوار – واحد مسکونی است. مبتنی بر چنین دیدگاهی مسأله تحلیل آسیب پذیری ناشی از مخاطرات زمینی در ناحیه پر مخاطره و هم چنین پرجاذبه ولشت در البرز مرکزی را مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب نخست به کمک پایگاه اطلاعات مکانی داده ایجاد شده در محیط GIS، پهنه بندی دو مخاطره لغزش و لرزش در ناحیه صورت گرفت، سپس از طریق تکنیک ابداعی فاکتورهای اثر گذار این دو مخاطرات در ایجاد و همزادی با دیگر به منظور تولید نقشه مخاطرات زمین استخراج شده است. نقشه مخاطرات زمینی با نقشه تولیدی الگوی توزیعی واحدهای مسکونی که اطلاعات کیفیت بنا و جمعیت ساکن در آن از طریق پیمایش میدانی تا مین شده، به منظور تبیین آسیب پذیری این دو گروه، هم نهاد گردید. استخراج عرصه متعلق پهنه در معرض مخاطره زمینی نشان داد که از مجموعه مساحت محدوده حدود نیمی (4/49درصد) در پهنه های نسبتاً پر خطر؛ 8/36 درصد در عرصه های پرخطر؛ 5 درصد بسیار پرخطر و نزدیک به 9 درصد در پهنه های نسبتاً کم خطر واقع شده است. یافته تحقیق مؤید آسیب پذیر بودن کلیه مساکن و جمعیت ساکن در آن با درجه آسیب پذیری متفاوت است. به طوری که قریب به نیمی از واحدهای مسکونی و جمعیت منطقه از آسیب پذیری متوسط برخوردار بوده و نیمی دیگر واجد درجه آسیب پذیری زیاد تا بسیار زیاد می باشند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: آسیب پذیری,مخاطرات زمینی,فاجعه,ولشت,البرز مرکزی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2230-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2230-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {GIS}, volume = {15}, Number = {1}, pages = {151-172}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مدل سازی تقاضای سفر با استفاده از بلوک های آماری: مطالعه موردی شهر تهران}, abstract_fa ={در این مقاله با استفاده از بلوک های آماری شهر تهران به مدل سازی تقاضای سفر در سیستم های اطلاعات مکانی پرداخته شده است. برای نیل به این هدف از 3191 بلوک آماری شهر تهران به عنوان نواحی ترافیکی جهت نمایش مبدأ- مقصدهای سفر استفاده شد. پس از آماده سازی اطلاعات مکانی و توصیفی مورد نیاز در محیط GIS، به براورد تولید و جذب سفر برای هر یک از نواحی ترافیکی پرداخته شد. برای این منظور، مدل هایی به تفکیک اهداف سفر با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره توسعه داده شدند. سپس با توجه به میزان تولید و جذب سفر تخمین زده شده برای هر یک از نواحی و فاصله مکانی بین آن ها، با استفاده از مدل جاذبه به توزیع سفر میان آن ها پرداخته شد. برای بهبود مدل سازی توزیع سفر از طول کوتاه ترین مسیر موجود بر روی شبکه معابر به عنوان فاصله میان نواحی استفاده شد. در نهایت ماتریس مبدأ- مقصد که خروجی نهایی توزیع سفر است، به دست آمد. این ماتریس حجم تقاضای سفر روزانه میان مکان های مختلف را نشان می دهد و می تواند کمک شایان توجه ای به تصمیم گیران و برنامه ریزان حمل و نقل برای توسعه و مدیریت بهینه حمل و نقل شهری کند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: مدل سازی تقاضای سفر,نواحی ترافیکی,تولید و توزیع سفر}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-822-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-822-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Rice Area Estimation by Using Multi-temporal Classification Method and AVHRR Data}, abstract ={Monitoring of agricultural production is very important for the management of the world΄s food supply for social security. As the population increases, and the economy and industry develop, the quantity and quality of cultivated lands are decreasing rapidly. In this regard, accurate measurements of the crop production rates are of prime importance in agricultural statistics. Generally, in order to estimate crop productions, information such as the area and the corresponding yield is significant. Remote sensing technology can provide timely and accurate information about crop distribution, area planted and potential production for decision makers at many levels. In this paper, we focus on a crop area estimation method by using remote sensing satellite images. Over the recent decades, different methods and algorithms have been proposed for classifying and estimating the crop areas from the remotely sensed data. The aim of this research is to estimate rice cultivated area in Guilan province (located in the north of Iran) by using AVHRR (a sensor installed on NOAA satellite) multitemporal data. For this purpose, we used a multi-temporal classification method based upon a maximum value-based composition technique to produce multi-temporal and cloud-free data sets of NDVI. The innovation presented in this research is related to applying a variety range of algebraic operations on the images for discrimination of the crops that have different maximum greenness during the growing season. In spite of the fact that NOAA/AVHRR is a low resolution data, the results of the area estimation are promising particularly when regional data of major agricultural crops and their status are required. In this regard, the accuracy of rice area estimation is 91.96 percent in comparison with the reference map.Because of the acceptable results and low costs of the approach, further investigations and evaluations are recommended.}, Keywords = {Rice,Remote sensing,Cultivated area,Multi-temporal Classification,NOAA satellite,Guilan}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {1-16}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {استفاده از روش طبقه‌بندی چندزمانه و داده‌های سنجنده AVHRR ماهواره NOAA به منظورتخمین دقیق سطح زیرکشت محصول برنج در استان گیلان}, abstract_fa ={نظارت بر محصولات کشاورزی نقش بسیار مهمی در تأمین مواد غذایی مورد نیاز جهانی دارد. متأسفانه به علت بی‌توجهی به مسائل اصولی توسعه، با افزایش جمعیت و توسعه اقتصاد و صنعت ، کمیت و کیفیت زمین‌های کشاورزی به سرعت کاهش پیدا می‌کند. در همین ارتباط، اندازه‌گیری دقیق میزان محصولات کشاورزی از اهمیت مهمی در آمار کشاورزی برخوردار است. به‌طور کلی به منظور تخمین تولیدات محصول، اطلاعاتی مانند مساحت و میزان تولید در واحد سطح از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. فناوری سنجش از دور می‌تواند اطلاعاتی با ارزش و به موقع درباره توزیع محصول، سطح زیر کشت و پتانسیل تولید در اختیار تصمیم‌گیران در بخش کشاورزی قرار دهد. در دهه‌های اخیر روش‌های متعددی به منظور طبقه‌بندی و محاسبه سطح زیر کشت محصولات کشاورزی از داده‌های سنجش از دور ارائه شده است. هدف از این تحقیق طبقه‌بندی محصول برنج و براورد سطح زیرکشت آن دراستان گیلان در شمال ایران با استفاده از داده‌های چندزمانه سنجنده AVHRR )ماهواره (NOAA می‌باشد. به همین منظور از روش طبقه‌بندی چندزمانه متکی بر استخراج بیشینه NDVI روزانه به منظور حذف ابر استفاده شده است. نوآوری روش طبقه‌بندی استفاده شده عبارت است از تنوع در کاربرد عملیات جبری اعمال شده بر روی NDVI‌های ماهانه به منظور استخراج و تفکیک مناطقی که دارای بیش‌ترین میزان سبزینگی در طی فصل رشد در منطقه مورد مطالعه هستند. نتایج به‌دست آمده از به‌کارگیری روش فوق نشان می‌دهد که علی‌رغم قدرت تفکیک پایین داده‌های AVHRR درمناطقی که مزارع برنج در سطح وسیع و پیوسته گسترش یافته‌اند، دقت محاسبات مربوط به سطح زیرکشت برنج تا میزان قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند تا جایی که در مقایسه با نقشه مرجع دقت نهایی برابر با 96/91 درصد می‌باشد. باتوجه به پایین بودن هزینه‌های روش استفاده شده در تحقیق، بررسی‌های بیش‌تر به منظور ارزیابی دقیق‌تر آن توصیه می‌شود.}, keywords_fa = {برنج,سطح زیرکشت,ماهواره NOAA,گیلان,واژه‌های کلیدی: سنجش از دور,طبقه‌بندی چند‌زمانه}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2543-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2543-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Administration Divisions role in national development Case: Iran}, abstract ={Space management and administrative organization based on administration divisions formed. Administration division of land into smaller administrative units and administrative systems is the relative authority. The regional divisions and local governments in the form of ranges that political units are planning identify development. Thus a close relationship between administration divisions and national development there. Administration Divisions of population density index was based on the inductive method has been consistent. This caused the Space into smaller components, increasing staff and great government is the government structure. The result of this type of administration divisions, public budget divisions of government. This study analyzed the role of administrative divisions in national development. This type of administration divisions caused by the smaller units. As a result of the current administration divisions obstacle is the national development. Accordingly, a history of divisions and subdivision practices criteria that country was built upon it and its consequences have been analyzed. Finally, by providing two methods for improving Iran's administration divisions include: first - the rating levels and divisions in the city and the second part - using methods comparable to some macro-regional division of the country, trying to exit out of this process is. This study descriptive - analytical study library - documentation system according to the administration division issues in trying to dissect the role of divisions in national development is Iran.}, Keywords = {Iran,administration divisions - national development- deductive method- inductive method}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {17-39}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نقش نظام تقسیمات کشوری در توسعه ملی مورد: ایران}, abstract_fa ={نظام تقسیمات کشوری بستر شکل یابی نظام مدیریت سرزمینی و تشکیلات اداری، تقسیم سرزمین به واحدهای کوچک تر اداری و اختیارات نسبی نظامهای اداری است. همچنین نظام تقسیمات کشوری تشکیل دهنده واحدهای حکومت محلی در محدّوده های سیاسی واحدّهای برنامه ریزی هستند و توسعه ملی بر مبنای واحدّهای فضایی تقسیمات کشوری استوار است. از اینرو بین نظام تقسیمات کشوری و توسعه ملی رابطه تنگاتنگی وجود دارد. تا کنون تقسیمات کشوری ایران بر پایه شاخص تراکم جمعیت و به کارگیری روش استقرایی بوده است. تداوم این فرایند به تقسیم پیدرپی واحدّهای سیاسی به اجزای کوچک تر، افزایش کارکنان دولت و توسعه آن و در نتیجه افزایش بودجه عمومی دولت به کل بودجه منجر شده است. هدف این پژوهش، تحلیل نقش نظام تقسیمات کشوری در عدم توسعه ملی به ویژه در دهههای اخیر است که موجب قطعهقطعه شدن سرزمین به واحدّهای کوچک تر غیرکارآمد و ناپایدار شده است. در نتیجه نظام تقسیمات کشوری کنونی ایران مانعی در برابر توسعه ملی است. بر اساس این سابقه تقسیمات کشوری ایران و مبانی و معیارهایی که این نظام تقسیماتی بر آن بنا شده و نیز پیامدهایی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با پیشنهاد دو روش برای اصلاح نظام تقسیمات کشوری ایران: 1. درجه‌بندی سطوح تقسیمات کشوری در سطح بخش و شهرستان‌، 2. بهکارگیری روش قیاسی برای تقسیم کشور به چند کلان‌منطقه، سعی کرده راه حل برون رفت از این فرایند را دارد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه ‌کتابخانه‌ای- اسنادی ضمن توجه به مسائل پیش‌‌روی نظام تقسیمات کشوری موجود در ایران، نقش تقسیمات کشوری را در توسعه ملی ایران واکاری کرده است.}, keywords_fa = {تقسیمات کشوری,توسعه ملی,روش استقرایی,روش قیاسی,واژه‌های کلیدی: ایران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10371-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10371-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Effect of Globalization on Boundaries (Evaluation of theories of Boundary Negation)}, abstract ={One of the importance consequences of information communication technology (ICT) is much change in boundaries concept and function. In following of free market economy globalization, some thinkers have expressed decline of geographic values and specially boundary. This article follows to answer this problem whether theories and predicates of globalization about of boundary negation accord to world realities now. This article criticizes the theories of boundary make negative and their true and false accord with geographical space realities by evidence-rationalistic methodology. The research results show that not only boundaries don’t become omission but also with humanity community dynamism in terms of concept and function have changed and to play new role. To seem protection of identity is most important boundary function in globalization era.}, Keywords = {Geography,Globalization,Information Communication Technology,Boundary}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {41-59}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تأثیر جهانی‌شدن بر مرزها (بررسی و نقد آرای نفی مرز)}, abstract_fa ={یکی از پیامدهای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات ، تحول گسترده در مفهوم و کارکرد مرزها است. بر همین اساس و در‌پی تحولات جهانی‌شدن اقتصاد بازار آزاد، بسیاری از اندیشمندان در‌قالب نظریه ها و گزاره‌هایی، افول ارزش‌های جغرافیایی و به‌ویژه مرز را بیان کردند. در این مقاله، به‌دنبال حل این مسئله‌ایم که آیا اندیشه‌ها و گزاره‌های اندیشمندان درباره جهانی‌شدن در خصوص حذف مرز و مفاهیم پیرامونی آن، با واقعیت‌های کنونی جهان مطابقت دارد. در این پژوهش، با روش استنادی ـ استدلالی، اندیشه های نفی‌کننده مرز را نقد و بررسی کرده‌ایم و درستی و نادرستی آنها را با واقعیتهای فضای جغرافیایی مطابقت داده‌ایم. نتایج تحقیق نشان می‌ دهد که مرزهای جغرافیایی از‌بین نمی روند؛ بلکه متناسب با پویایی جامعه بشری به‌لحاظ کارکرد و ماهیت تغییر می‌کند و نقش‌های جدیدی را به‌عهده می‌ گیرند. به‌نظر می‌ رسد پاسداری از هویت‌ها، مهم‌ترین بعد کارکردی مرز در عصر جهانی‌شدن است.}, keywords_fa = {جغرافیا,فناوری اطلاعات و ارتباطات,مرز,واژه‌های کلیدی: ‌جهانی‌شدن}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7257-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7257-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Analysis of Economic and Social Effective Factors on Rural Poverty Alleviation with Emphasize on Nutritional Poverty Case Study: Khalejestan District in Qom Province}, abstract ={One of the important indexes of sustainable rural development is poverty. Fighting against poverty is a necessity in moving towards development. In post revolutionary Iran, in spite of all attempts to eradicate poverty, it still remains in many villages; and poverty alleviation programs could not find the main roots of it. The poverty of sample families was investigated considering the poverty of calorie consumption. To gather the necessary data for the research, the sample families of villages were selected using stratification random sampling. Relationships were analyzed with SPSS, and the tests included Pearson and Chi-square correlation tests. Arc GIS was used to produce the maps. Based on the obtained results, economical factors are more influential in forming poverty than social factors. Therefore, in codification of programs for rural poverty alleviation in this region, we should take into account both economical and social factors.}, Keywords = {Rural poverty,Poverty index,Optimum pattern,Geographical basis,Khalajestan District of Ghom Township}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {61-80}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر کاهش فقر روستایی با تأکید بر فقر غذایی: بخش خلجستان استان قم}, abstract_fa ={یکی از شاخص‌های مهم توسعه پایدار روستایی کاهش فقر است. مبارزه با فقر شرط لزوم دستیابی به توسعه پایدار روستایی می‌باشد. در ایران علی‌رغم تلاش‌های بسیار می‌توان گفت که بسیاری از روستاهای کشور در فقر نسبی به‌سر می‌برند. این مقاله به دنبال دست پیدا کردن به برخی از ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی فقر روستایی در بخش خلجستان شهرستان قم است. به این منظور فقر خانوارهای نمونه به‌وسیله شاخص مصرف کالری در نزد 265 خانوار از 17 روستا از طریق پرسشنامه ارزیابی و سنجش شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که عوامل اقتصادی در مقایسه با عوامل اجتماعی نقش بیش‌تری در شکل‌گیری فقر در منطقه مورد مطالعه دارند. مجموع عوامل اقتصادی در تحلیل روابط، 5/54 درصد تغییرات و عوامل اجتماعی نیز در مجموع 5/14 درصد تغییرات شاخص فقر را توجیه می‌کنند. به نظر می‌رسد که در تدوین برنامه‌های مبارزه با فقر روستایی در منطقه مورد مطالعه، باید مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شوند.}, keywords_fa = {شاخص فقر,الگوی بهینه,بخش خلجستان شهرستان قم,واژه‌های کلیدی: فقر روستایی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7378-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7378-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Gradation of MODIS Cloud Mask Algorithm Using Simultaneous ASTER Imagery}, abstract ={Usefulness and authenticity of satellite data are strongly related to weather conditions. Dust storm, atmospheric gases and especially the presence of clouds can considerably affect on the reflected energy from surface and encounter the reading of optical sensors with error. Cloud contaminated pixels usually increase the reflection of land covers and show their temperature less than the real one. The clouds smaller than pixels are not observable and cause an increase in pixel reflection and error. Considering that different clouds have diverse interactions with each other, it is possible to determine the amount of cloudiness of pixel by combining the analysis of different spectral bands of MODIS. By using this method, it is possible to determine the the cloud polluted pixels faster. For the first time, MODIS Cloud Mask algorithm was declared by Ackerman and his colleagues in 2006. Firstly the cloudy pixels were identified in MODIS image by the help of the presented five- step model in MODIS Cloud. Than for upgrading the model and determining the present percentage cloud in one pixel for those clouds smaller than pixel dimensions, brightness temperature of the pixels in band 14 of ASTER and band 31 of MODIS was compared and the cloud coverage percentage of every pixel was calculated. Model evaluation demonstrates more than 93% correlation between the real amounts of distracted cloud coverage in ASTER and the measured amount by the model, which is promising regarding local resolution.}, Keywords = {MODIS,MODIS,Remote sensing,ASTER,ASTER,Cloudiness}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {81-99}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارتقای الگوریتم آشکارسازی ابر MODIS با استفاده از تصویر هم‌زمانASTER ، مطالعه موردی: شهر دامغان}, abstract_fa ={سودمندی و اعتبار داده‌های ماهواره‌ای به طور قوی به شرایط جوی وابسته است. گرد‌و‌غبارهای جوی، گازها و بویژه حضور ابرها می‌تواند به‌طور قابل توجهی بر انرژی بازتابیده از سطح اثر گذاشته و قرائت سنجنده‌های اپتیکی را با خطا مواجه سازند. پیکسل‌های آلوده به ابر اغلب بازتابندگی پوشش‌های زمینی را افزایش داده و دمای آن‌ها را پایین‌تر از مقدار واقعی خود نشان می‌دهند. ابرهای کوچک‌تر از ابعاد پیکسل که قابل مشاهده نیستند، باعث افزایش بازتابندگی پیکسل شده و ایجاد خطا می‌کنند. با توجه به این‌که ابرهای مختلف برهم کنش‌های مختلفی با طیف‌های مختلف دارند، می‌توان با ترکیب و آنالیز باندهای مختلف طیفی MODIS میزان ابرناکی بودن پیکسل را تعیین کرد. با استفاده از این روش می‌توان پیکسل‌های آلوده به ابر را سریع‌تر و با روشی ساده‌تر تعیین کرد. الگوریتم MODIS Cloud Mask به‌وسیله آکرمن و همکاران در سال 2006 ارائه شد. در این تحقیق انخست اقدام به شناسایی پیکسل‌های ابری در تصویر MODIS به کمک مدل پنج مرحله‌ای موجود در MODIS Cloud Mask شد و در ادامه برای ارتقای مدل و تعیین درصد ابر موجود در یک پیکسل برای ابرهای کوچک‌تر از ابعاد پیکسل با استفاده از دمای درخشندگی باند 14 سنجنده ASTER (BT14) در داخل پیکسل دمای درخشندگی باند 31 سنجنده MODIS (BT31) جستجو و درصد پوشش ابری هر پیکسل به‌دست آمد. ارزیابی مدل حکایت از همبستگی بالای بیش از 93/0 بین میزان واقعی کسر پوشش ابر موجود در تصویر ASTER و میزان اندازه‌گیری شده را به‌وسیله مدل دارد که باتوجه به قدرت تفکیک مکانی پایین سنجنده MODIS، بسیار امیدوار‌کننده است.}, keywords_fa = {ابرناکی,دمای درخشندگی,واژه‌های کلیدی: سنجش‌از دور}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3287-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3287-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Drawing and analysis of atmospheric Moisture Flux Convergence (MFC) during the heavy rainfall caused by Phet tropical super cyclone in Chabahar coastal region}, abstract ={Phet Tropical Storm is an emerging sign of climate change in the Indian Ocean and Arabian Sea regions. Intensity of this storms for the first time in days between June 1, 2010 within the Indian Ocean and Arabian Sea were calving, day 3 June 2010 to four degrees in level Super Cyclone is reached. This storm occurred during the process of its unpredictable day June 4, 2010 (against the Persian date 14 Khordad 1389) in Chabahar near the southern shores of Iran, in which the dangerous part of the half circle on the coast was Chabahar. The integration of seas with Oman, Arabian Sea and Red Sea moisture convergence region and the Gulf of Aden (the level of 850 hp at hours 9.30 in 4 June 2010) forms thunderstorm, severe convective storms and heavy rains on the coasts of Chabahar. The area was attacked by high sea waves and a heavy 109.5 mm rain, and brought along severe damages. Convergence of moisture flow can be regarded as the most important requirement of occurrence of rainfall from tropical storms being resulted from Phet Tropical stormy rainfall off the coast of Chabahar. The exception to the rule was wind mixture with precipitation and atmospheric moisture that created the convergence of moisture flow at different levels of atmosphere. Using the thermodynamic equations for the Moisture Flux Convergence (MFC) of atmospheric, along with route maps and related atmospheric moisture blowing winds on the western flow mapping, the analysis was carried out. Results of drawing and analysis of maps showed that the supply source and moisture injection to the Phet Tropical Cyclone moving towards the coast of Chabahar made losses except wind and moisture convergence during the balance of 850 hp 9.30 hours that injected moisture from the Gulf of Aden and Red Sea while the South West regional convergence took place. Other atmospheric levels on 4 June 2010 were through the resource injection and feeding of heavy rainfall and coastal moisture from Chabahar, Arabian Sea and Gulf of Oman. Also drawing maps of the location and position of convergent core moisture during storm in activity days showed that Phet in that date in most cases on or near the Chabahar coast were deployed as the core storage and moisture content aggregation with injection which have strengthened tropical Cyclone moisture into a heavy rain 109.5 mm.}, Keywords = {Moisture Flux Convergence (MFC),Phet Tropical Storm,Moisture Advection,Super Heavy Rainfall,Chabahar}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {101-118}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نگاشت و تحلیل همگرایی جریان رطوبت جو طی بارش فوق سنگین ناشی از توفان حاره‌ای فت در سواحل چابهار}, abstract_fa ={توفان حاره‌ای نوظهور فت یکی از نشانه های تغییر اقلیم در محدوده اقیانوس هند و دریای عرب است. شدت توفان مذکور که برای اولین بار روز 1 ژوئن 2010 در محدوده بین اقیانوس هند و دریای عرب زایش یافت، در روز 3 ژوئن 2010 به درجه 4 که در حد ابر چرخند (سوپر سیکلون) است، رسید. توفان مذکور در طی روند غیرقابل پیش‌بینی خود در روز 4 ژوئن 2010 برابر با 14 خرداد 1389 به سواحل ایران در چابهار نزدیک شد و قسمت نیم دایره خطرناک آن روی سواحل چابهار قرار گرفت، سپس با تجمیع رطوبت دریاهای عمان و دریای عرب و هم‌چنین رطوبت منطقه همگرایی دریای سرخ و خلیج عدن (در تراز 850 هکتوپاسکال ساعت 30/9 روز 14 خرداد) به شکل توفانی رعد و برقی همراه با بارش همرفتی شدید رگباری و سنگین به سواحل چابهار یورش برد و با ایجاد امواج بلند سهمیگن دریایی و بارش سنگین 5/109 میلی‌متری خسارت‌های سنگینی به وجود آورد. جریان همگرای رطوبت یکی از مهم‌ترین ملزومات وقوع بارش از توفان‌های حاره‌ای‌است که بارش سنگین حاصل از توفان حاره‌ای فت در سواحل چابهار نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بارش سنگین یاد شده به علت وزش رطوبت و همگرایی جریان رطوبت ترازهای مختلف جوی در ساعت‌های مختلف روز 14 خرداد 1389 به وقوع پیوسته است. با استفاده از معادلات ترمودینامیک مخصوص به همگرایی جریان رطوبت جو، نقشه‌های مربوطه به همراه مسیر وزش رطوبت جو بر اثر جریان بادهای غربی ترسیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نقشه‌های ترسیمی نشان داد که منبع تأمین و تزریق رطوبت به چرخند حاره‌ای که حرکت آن به سمت سواحل چابهار موجب ریزش بارش سنگین در روز 14 خرداد 1389 شده است(به استثنای وزش و جریان همگرایی رطوبت تراز 850 هکتوپاسکال در ساعت 30/9 که تزریق رطوبت از سمت خلیج عدن و جنوب غرب منطقه همگرایی دریای سرخ انجام گرفته است) در سایر ترازهای جوی و ساعت‌های روز 14 خرداد 1389 منبع تزریق و تغذیه رطوبت بارش سنگین سواحل چابهار دریای عرب و خلیج عمان بوده‌اند. هم‌چنین نقشه‌های ترسیمی محل و موقعیت هسته‌های همگرای رطوبتی در جریان فعالیت توفان فت در روز 14 خرداد 1389 نشان داد که در بیش‌تر اوقات بر روی سواحل چابهار یا نزدیکی آن مستقر بوده‌اند و به عنوان هسته‌های انبارش و تجمیع رطوبت با تزریق رطوبت به داخل چرخند حاره‌ای بارش سنگین 5/109 میلی‌متری روز 14 خرداد را تقویت کرده‌اند.}, keywords_fa = {توفان فت,وزش رطوبتی,بارش ابر سنگین,چابهار,واژه‌های کلیدی: همگرایی جریان رطوبت}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5533-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5533-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Earthquake statistical analysis for evaluate interact between fault length, magnetite, deformation and displacement (A case study Silakhor plane west Iran(}, abstract ={Building and infrastructure construction at ground surface or under the ground are required to consider the existence of faults to prevent the damages due to earthquake evidence. Furthermore, faults identification and recognition their shake and vibratory behavior will be an importance task to understanding and prediction the vulnerability in area. The main aims and goal of this study is to examine the risk of fault due to the earthquake in the Silakhor plan by the examination of effective parameters (fault length, magnitude, rupture radiance and vertical replacement). The tectonic condition as well as earthquake potential of area was examined at the first stage. To determine this condition, the historical earthquakes of the area were extracted from various seismological data resources such as USGS, IIEES etc. The earthquake vulnerability of area was extract and analyzed to identify the high potential zone along the known faults where the probability earthquake epicenter can be taken place along it. According to these factors, the ruptures and land deformation area due to previous earthquake events has been mapped and reanalysis based on statistical techniques. The results show out of all fault line where traverse in this area, 6 faults have a potential to induce earthquakes shake with magnitude in rage of 5.8 to 7. Which is the earthquake with average magnitude of 7.01 Richter can produce by Durod Fault as Varkooh Fault can produce the earthquake with average magnitude of 6.2 Richter, the remain known faults in area are able to produce earthquake with average magnitude of below the 6 Richter, The result also define that, such earthquakes can displace area along the fault ruptures with 107cm in vertical and 1 to 3 km² as land deformation domain. These results were modified as factors input for vulnerability assessment and earthquake hazard zonation. Furthermore, the study area was divided to in 3 zones (low, moderate and high hazard areas). Superimposing the earthquake hazard zonation map and digital settlement and infrastructures maps of area over the GIS environment shows out of 163 villages in study area the 53 villages located in high hazard zone, 22 villages in moderate hazard zone and 37 villages in a low hazard zone. Furthermore, the parts of two main roads (Khoramabad- Borujerd and Borujerd- Dorud) involved in high hazard zonation. Which is can cause lots of problems for assessing the area by blocking the main roads and make a double disaster in a earthquake events.}, Keywords = {Earthquake,rapture,fault,zonation Silakh}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {119-139}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سنجش ارتباط طول گسل، بزرگی زمین لرزه، پهنه گسیختگی و جابجایی عمودی زمین (مطالعه موردی: دشت سیلاخور)}, abstract_fa ={این مقاله بر آن است تا خطر گسلش ناشی از زمین‌لرزه در دشت سیلاخور را به کمک سنجش پارامترهای مؤثر (طول گسل، بزرگای زمین‌لرزه، پهنای گسیختگی و جابه‌جایی عمودی) مورد بررسی قرار داده پهنه‌بندی مناسبی از میزان خطرپذیری ناشی از آن را به عمل آورد. در این پژوهش با استفاده از شواهد مربوط به این پارمترها گسیختگی در پهنه‌های لرزشی از رخدادهای قبلی تعیین و به کمک تکنیک‌های تحلیل آماری تحدید شد. نتایج نشان می‌دهد که از مجموع گسل‌های موجود در این دشت شش گسل توان بالقوه ایجاد زمین‌لرزه‌هایی با بزرگا و دامنه‌ای بین 8/5 تا بیش از 7 ریشتر دارند که بنا بر همین روابط زمین لرزه‌های با این بزرگا می‌توانند در پهنه‌ای به وسعت 1 تا 3 کیلومتری پیرامون گسل، گسیختگی‌هایی ایجاد کنند که ارتفاع مقادیر جابه‌جایی عمودی آن‌ها به بیش از 107 سانتیمتر خواهد رسید. شاخص‌های فوق مبنای پهنه‌بندی نواحی در معرض خطر گسلش قرار گرفته است. یافته‌ها نشان می‌دهد که شهر درود و 53 روستا از 163 روستای محدوده مورد مطالعه روی پهنه‌های پر خطر گسلش، 22 روستا بر روی پهنه‌های با خطر متوسط گسلش و 37 روستا بر روی پهنه‌های کم خطر گسلش قرار دارند.}, keywords_fa = {بزرگای زلزله,پهنه گسیختگی,دشت سیلاخور,واژه‌های کلیدی: گسلش زمین,جابه‌جایی عمودی زمین}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5614-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5614-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Analysis of military-security considerations in preparation of military centers and camps with emphasis on Khorasan Razavi Province}, abstract ={Preparation has been defined as concordant organizing in the form of general development policies and defensive necessities, which a countries existential atmosphere deserves. There has been less focus on defensive-security considerations so for in preparation plans, and offering schemes and strategies for land defense, security of military camps and centers. Also vital acute foundations against sudden military threats and attacks have been neglected. Implementation of defensive and security considerations in preparation plans is dependent up several changes, which are worthy of attention in such plans. These variations include geographic location of target region, type and land area. As the most important variations, we can mention military and security threats that the region face with, source of these threats and non-operating strategies and defenses, which are appropriate for these types of threats. Frontier provinces of our country have special situations and characteristics, and are in different political atmosphere in comparison with other provinces. Hence, in preparation plans of frontier cities, the defensive-security considerations should be modified and implemented regarding these characteristics. Khorasan Razavi province is facing with special threats and dangers that should be considered in preparation plans. This is because of specific geographic, politic and geopolitical characteristics that this province has, like being adjacent to Afghanistan. This article is trying to express the importance and position of defensive-security considerations in the preparation plans of Khorasan Razavi province through a descriptive-analytical method.}, Keywords = {Military-security considerations,Military centers,Khorasan Razavi province}, volume = {15}, Number = {2}, pages = {141-161}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل ملاحظات نظامی- امنیتی در آمایش و مکان‌گزینی مراکز و استقرارگاه‌های نظامی با تأکید بر استان خراسان رضوی}, abstract_fa ={آمایش سرزمین را سازمان‌دهی هماهنگ و سزاوار فضای حیاتی کشور در قالب سیاست‌های کلی توسعه و ضرورت‌های دفاعی دانسته‌اند. اعمال دیدگاه‌های دفاعی و امنیتی در طرح‌های آمایش نشان‌دهنده هم پیوندی عملکردی میان فعالیت از یک طرف و تشکیلات دفاعی از طرف دیگر است. تاکنون در طرح‌های آمایش به ملاحظات دفاعی – امنیتی کم‌تر توجه شده و از ارائه طرح‌ها و راه‌کارهایی برای دفاع سرزمینی و حفاظت از استقرارگاه‌های نظامی، مراکز و تأسیسات حیاتی، حساس و مهم در مقابل تهدیدات و حملات نظامی غفلت شده است رعایت ملاحظات دفاعی و امنیتی در طرح‌های آمایش تابع متغیرهای متعددی است که باید در این‌گونه طرح‌ها مورد توجه قرار گیرند. موقعیت جغرافیایی منطقه مورد نظر، نوع و سطح تهدیدات نظامی و امنیتی متوجه منطقه مورد نظر، منشأ و منبع تهدید و راهکارها و طرح‌های پدافند غیر عامل متناسب با نوع تهدیدات، مهم‌ترین این متغیرها هستند. استان‌های مرزی کشور دارای موقعیت، شرایط و ویژگی‌های خاص بوده و تفاوت‌های سیاسی- فضایی با سایر استان‌های داخل کشور دارند، از این‌رو در طرح‌های آمایش استان‌های مرزی باید ملاحظات دفاعی- امنیتی متناسب با این ویژگی‌ها تدوین و اجرا شود. استان خراسان رضوی به دلیل ویژگی‌های خاص جغرافیایی، سیاسی و ژئوپلیتیکی از جمله مجاورت با کشور افغانستان دارای خطرات و تهدیدهای ویژه‌ای است که لازم است در طرح‌های آمایش به این ملاحظات توجه شود. این مقاله تلاش می‌کند تا با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین اهمیت و جایگاه ملاحظات دفاعی- امنیتی در طرح‌های آمایش استان خراسان رضوی بپردازد. بر این اساس نخست انواع تهدیدات نظامی و مهم‌ترین کانون‌های این نوع تهدیدات برای استان مورد بررسی قرار می‌گیرد. سپس جایگاه و نقش ملاحظات دفاعی – امنیتی در استقرار و مکان‌گزینی مراکز و تأسیسات نظامی استان خراسان رضوی تجزیه و تحلیل می‌شود.}, keywords_fa = {ملاحظات دفاعی- امنیتی,تهدیدات نظامی,خراسان رضوی,واژه‌های کلیدی: آمایش}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6827-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6827-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-,SVM}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {1-18}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {افزایش دقت در طبقه‌بندی کاربری و پوشش اراضی مبتنی بر شاخص های قابل استخراج از واریوگرام در تصاویر ماهواره ای}, abstract_fa ={در طبقه‌بندی تصاویر، از اطلاعات بافت و واریانس استفاده شده؛ ولی اطلاعات قابل استخراج از واریوگرام کمتر به‌کار رفته و به تغییرات زمانی واریوگرام کمتر توجه شده است. در این تحقیق، برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی منطقه دهگلان واقع در استان کردستان، از تصاویر چند‌زمانه SPOT و ASTER استفاده شده است. مجموعه ای از شاخص های استخراج‌شده از واریوگرام معرفی، و پاره‌ای شاخص جدید استخراج شده و روش SVM برای طبقه بندی به‌کار رفته است. به‌طور کلی، این تحقیق در دو مرحله انجام شده است: 1- طبقه‌بندی باندهای طیفی؛ 2- طبقه بندی باندهای طیفی به همراه پارامترهای استخراج‌شده از واریوگرام. پس از ارزیابی دقت و مقایسه آن‌ها، شاخص‌های مناسب معرفی شده است. بعضی از شاخص‌ها باعث افزایش دقت اکثر کلاس‌ها می‌شوند و برخی از آن‌ها هم در بعضی کلاس‌ها بی‌تأثیرند که این‌ها را می‌توان شاخص های عمومی قلمداد کرد. برخی از شاخص ها نیز باعث افزایش دقت برخی کلاس‌ها و کاهش دقت برخی دیگر از آن‌ها می‌شوند که به آن‌ها شاخص‌های تخصصی می‌گویند. بررسی‌ها نشان می دهد هنگام استفاده از شاخص های استخراج‌شده از واریوگرام، دقت کلی حدود4 درصد و دقت در برخی از کلاس ها بیش از 9 درصد افزایش می یابد و دقت کلی از 88/98 درصد به 744/92 می‌رسد.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: کاربری و پوشش اراضی,طبقه بندی,واریوگرام,شاخص,ارزیابی دقت}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3398-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3398-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {19-37}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سنجش کیفیت محیط شهری درشهرهای جدید مطالعه موردی: شهرجدیدهشتگرد}, abstract_fa ={مقاله حاضر با هدف سنجش کیفیت محیط شهری و با انگیزه ارائه یک مدل به منظور ارزیابی کیفیت محیط شهری در شهرهای جدید طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیط، شاخص‌های تأثیرگذار بر آن و هم‌چنین نحوه سنجش این مفهوم را در محیط‌های شهری شهرهای جدید بررسی کند. مبنای سنجش کیفیت محیط در شهر جدید هشتگرد ، معیار رضایت‌مندی از شاخص‌های کیفیت محیط شهری از دیدگاه ساکنان است. روش‌شناسی سنجش کیفیت محیط بر‌مبنای روش‌های تصمیم‌گیری چند معیاره قرار گرفته و مدل استفاده شده نیز بر مبنای تجربیات موجود و مطالعه موردی شهر جدید هشتگرد شکل گرفته است. براساس یافته‌های به دست آمده ازتحقیق حاضر،کیفیت محیط شهری شهرجدیدهشتگردازدیدگاه ساکنان درسطح پایینی قراردارد. البته دردوسطح 1- محیط شهری و 2- محیط سکونتی شهرجدیدهشتگردشرایط کمی متفاوت است؛به طوری که کیفیت محیط سکونتی درسطح بالاتری نسبت به کیفیت محیط شهری قراردارد. بررسی شاخص‌ های مختلف مدل نیزنشان می‌دهدکه تنهارضایت ازکیفیت شاخص‌های سازمان دسترسی وراه‌ها،ابعادوتسهیلات واحدمسکونی،تسهیلات بیرونی وهزینه‌های جاری واحدمسکونی وجوددارد.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی:کیفیت محیط,کیفیت محیط شهری,تحلیل عاملی (تأییدی),شهرهای جدید,شهرجدیدهشتگرد}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-471-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-471-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {39-58}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تعیین استراتژی‌های توسعه شهرهای متکی بر صنعت استخراج نفت با استفاده از روش SWOT، آنالیز IEA و ماتریس QSPM (نمونه مورد مطالعه: شهر دوگنبدان)}, abstract_fa ={شهرهای نفت‌خیز با اکتشاف و بهره‌برداری از منابع آن‌ها متولد شده و فرایند رشد و توسعه خود را آغاز ‌کرده‌اند؛ رشدی وابسته به نفت همراه با اقتصادی تک‌بُعدی که با تکیه بر آن، به شهری مدرن و پر‌رونق تبدیل شده‌اند. اما با نزدیکی به اتمام این منبع تجدید‌ناپذیر، دوره رکود و افت حیات شهری آن‌ها نیز آغاز می‌شود. به ‌همین دلیل، توجه به پایداری توسعه شهرهای نفتی و تنوع‌بخشی به اقتصاد آن‌ها بر اساس اتخاذ رویکردها و الگوهای مناسب توسعه شهری ضروری به‌نظر می‌رسد. هدف اصلی این مقاله، تدوین استراتژی‌های بهینه برای تنوع‌بخشی به اقتصاد شهری در شهر نفتی دوگنبدان است که باید همسو با چشم‌انداز توسعه پایدار شهری و بر اساس رویکرد استراتژیک انجام گیرد. روش تحقیق تلفیقی از روش کمّی و کیفی است و تحقیق بر اساس مصاحبه‌های عمیق، مطالعات اسنادی و کمّی‌سازی عوامل استراتژیک انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد دوگنبدان به‌عنوان شهری وابسته به نفت، با چالش‌های استراتژیک میان هزینه‌ها و منافع روبه‌روست؛ به‌ این معنا که اقتصاد تک‌بعدی یا عدم تنوع اقتصاد شهری و وابستگی اقتصاد آن به منابع تجدید‌ناپذیر با فرایند تهی‌سازی روزافزون از مهم‌ترین ضعف‌ها و تهدید‌های آن است و در مقابل، ظرفیت‌های بالا برای توسعه فعالیت‌های کشاورزی، تجاری و خدماتی از مهم‌ترین قوّت‌ها و فرصت‌های شهر به‌منظور توسعه پایدار شهری به‌شمار می‌آیند. همچنین، بر اساس برایندِ تلفیقِ اهمیت مجموعه‌عوامل درون‌زا و برون‌زای مؤثر بر توسعه شهر، مناسب‌ترین راه برای برون‌رفت از بحران احتمالی و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها، اتخاذ راهبرد‌های رقابتی با تأکید بر قوّت‌ها و نگاه به تهدید‌های احتمالی است.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: شهرهای نفتی,تدوین استراتژی,آنالیز IEA,ماتریس QSPM,دوگنبدان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4898-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4898-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-,AHP,electre}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {60-82}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تعیین جهات بهینه توسعه شهر بر اساس پارامترهای محیطی (مورد: شهر بابلسر)}, abstract_fa ={هدایت و تعیین جهت رشد کالبدی شهر یکی از اصولی‌ترین مسائل مرتبط با مباحث توسعه پایدار با هدف بهینه‌سازی رشد شهر است. از آنجایی که زمین‌های پیرامونی شهر به‌ویژه در شهرهای ایران به‌عنوان محیط پشتیبان شهر مورد توجه‌اند و در عین حال، بخش بسیاری از شهرهای ایران در پسکرانه زمین‌های کشاورزی ایجاد شده‌اند؛ بنابراین توجه به تعیین جهتی برای رشد کالبدی شهر- که در آن به زمین‌های کشاورزی کمترین آسیب وارد شده و در ارتباط با سایر پارامترهای طبیعی چون گسل و ساختار زمین‌شناسی، جهت باد، سطوح آب‌های زیر‌زمین و غیره نیز بهترین شرایط را داشته باشد- یکی از مسائل مهم در مفاهیم نظری برنامه‌ریزی محیطی است. هدف این مقاله، بررسی و تعیین بهترین جهات رشد کالبدی شهر بابلسر بر مبنای مجموعه‌پارامترهای طبیعی مانند سطوح آب‌های زیر‌زمینی، گسل و ساختار زمین‌شناسی، زمین‌های کشاورزی، جهت باد و حریم آبراه است. برای تعیین جهت بهینه رشد کالبدی شهر بابلسر، از روش تحلیل سلسله‌مراتبی AHP و ELECTRE استفاده شده است. در این روش‌ها پنج گزینه یعنی محور غربی، شرقی، جنوبی، جنوب‌شرقی و جنوب‌غربی بر مبنای شاخص‌های پنج‌گانه بررسی شده‌اند. نتایج محاسبات نشان می‌دهد دو محور غربی و شرقی بیشترین اولویت را جهت هدایت رشد کالبدی شهر بابلسر دارند.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: جهت بهینه,پارامترهای محیطی,بابلسر}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-717-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-717-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {83-110}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تعیین حدود مناطق مورفودینامیکی و مورفوکلیماتیکی کواترنری در حوضه جاجرود}, abstract_fa ={یکی از مهم‌ترین مواریث اقلیمی کواترنری در ایران، شواهد ژئومورفولوژی یخچالی در مناطق کوهستانی است. بررسی لند‌فرم‌های یخچالی و حدود گسترش آن‌ها در نواحی کوهستانی ایران، بهترین شاهد به‌منظور شناسایی قلمروهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک است. هدف این پژوهش، تعیین و بازسازی مرزهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در آخرین دوره یخچالی وورم و شناسایی مرزهای کنونی این قلمروها در حوضه جاجرود و سرانجام مقایسه نتایج به‌دست‌آمده با آرای پژوهشگران پیشین است. با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و بازدیدهای میدانی، موقعیت سیرک‌های منطقه شناسایی شد. سپس با روش پلتیر مرزهای مورفودینامیکی و مورفوکلیماتیکی کواترنر تعیین شد. در نهایت، نتایج به‌دست‌آمده با دیدگاه‌های محققان دیگر مورد مقایسه قرار گرفت. به‌طور کلی، ابزارها و داده‌های تحقیق را نقشه‌های توپوگرافی، زمین‌شناسی و تصاویر ماهواره‌ای ETM+، داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه تشکیل دادند. با استفاده از میانگین دما و بارش ماهانه و سالانه طولانی‌مدت ایستگاه های هواشناسی منطقه و بازسازی دمای ترازهای ارتفاعی از روش رگرسیون خطی، پهنه‌های دمایی و بارشی محدوده مورد‌پژوهش محاسبه شد. سپس با استناد به نظریه بوبک، دما و بارش دوره یخچالی محاسبه شد. در مراحل مختلف تهیه و تحلیل نقشه ها از نرم‌افزار ArcGIS 9.3 استفاده شد. نتایج نشان می‌دهد در حال حاضر، حد پایین قلمرو یخچالی به‌طور متوسط در ارتفاع 5220 متری، سولی فلوکسیون در ارتفاع 4000 متری، قلمرو پلوویال در ارتفاع 3400 متری و قلمرو پدیمانتاسیون در 1565 متری قرار دارد. در آخرین دوره یخچالی کواترنر (وورم) نیز حد پایین قلمرو یخچالی اغلب در ارتفاع 3900 متر، سولی فلوکسیون در ارتفاع 3000 متر و پلوویال در ارتفاع 2000 متری قرار داشته است. این داده‌ها از قلمروهایی که پژوهشگران پیشین برای البرز تعیین کرده‌اند، ارقام بالاتری را نشان می‌دهد.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: کواترنری,قلمرو مورفودینامیک,قلمرو مورفوکلیماتیک,برف‌مرز,حوضه جاجرود}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-408-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-408-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {111-132}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مدیریت توسعه منطقه‌ای با تحلیل نقش فاصله در میزان توسعه دوایر متحدالمرکز در استان‌ها (نمونه موردی استان آذربایجان شرقی)}, abstract_fa ={امروزه، یکی از مسائلی که سکونتگاه‌های شهری و روستایی با آن روبه‌رویند، توزیع نامناسب امکانات و خدمات اجتماعی است. این توزیع نامناسب باعث ایجاد نابرابری در میزان دسترسیِ گروه‌های مختلف به امکانات و خدمات اجتماعی شده است. این مقاله ضمن توجه به این چالش اجتماعی- که متأثر از ضعف مدیریت توسعه است- تلاش دارد وضعیت برخورداری از امکانات و خدمات اجتماعی را در هر سه سطح تقسیمات سیاسی استان آذربایجان شرقی (شامل شهرستان، بخش و دهستان) بررسی کند؛ همچنین با شناسایی شهرستان‌ها، بخش‌ها و دهستان‌های محروم، اولویت‌های سرمایه‌گذاری را تعیین کند و سیاست‌ها و راهبردهای کلان برای ایجاد دسترسی متناسب را ارائه دهد. روش تحقیق، اسنادی است و روش تجزیه و تحلیل هم تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی. تعداد 28 شاخص در ابعاد مختلف تعریف و برای طبقه‌بندی سطوح مختلف به‌کار برده شده است. نتایج نشان می‌دهد دهستان‌های منطقه شمال‌شرق و جنوب‌شرق استان محرومیت بسیاری دارند و دهستان‌های بهره‌مند از امکانات و خدمات اغلب در اطراف مرکز استان و یا جنوب‌غرب و منطقه میانی مستقر هستند. تحلیل‌ها گویای این است که نیمه شرقی استان محرومیت بیشتری نسبت به نیمه غربی آن دارد و ضروری است مدیریت توسعه استان اولویت سرمایه‌گذاری را در شهرستان‌ها، بخش‌ها و دهستان‌های نیمه شرقی استان افزایش دهد. همچنین، نتایج این تحقیق نشان می‌دهد بین میزان فاصله مرکزِ هر کدام از تقسیمات سیاسی به مرکز استان و شهرستان و میزان محرومیت، رابطه مستقیم معنادار در سطح 99 درصد وجود دارد و با افزایش فاصله از مرکز، بر سطح محرومیت افزوده می‌شود.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: مدیریت توسعه,محرومیت,آذربایجان‌ شرقی,تحلیل عاملی,تاکسونومی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12265-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12265-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {3}, pages = {133-149}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {توسعه منطقه‌ای در نواحی مرزی شمال‌غربی ایران (نمونه موردی منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس)}, abstract_fa ={جغرافیای ایران و نیز امکان‌سنجی فرصت‌های اقتصادی قابل سرمایه‌گذاری در مناطق آزاد این کشور بیانگر آن است که این مناطق می‌توانند به‌عنوان منابع اقتصادی کم‌نظیر و مستعدّ سرمایه‌گذاری مورد بررسی قرار گیرند. از‌این‌رو، در این پژوهش سعی شده با رویکرد توسعه منطقه‌ای، توان‌های صنعتی، تجاری و گردشگری منطقه آزاد ارس بازکاوی شود. روش این پژوهش،توصیفی- تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس با توجه موقعیت ژئواستراتژیک، همسایگی با کشورهای C. I. S (کشورهای مستقل مشترک‌المنافع)، قرارگیری در کریدورهای بین‌المللی حمل و نقل (6 کریدور) و قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، نزدیکی به ترکیه به‌عنوان دروازه اروپا، قابلیت ایجاد ارتباط جاده‌ای و ریلی بین کشورهای شمالی ایران با حوزه خلیج فارس در کوتاه‌ترین مسیر، وجود رودخانه ارس به‌عنوان عامل پیوند‌دهنده طبیعی، برخورداری از پشتیبانی مادر‌شهر تبریز، جاذبه‌های گردشگری و...، و در صورت داشتن برنامه جامع منطقه‌ای، مستعد توسعه همه‌جانبه منطقه‌ای است.}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: برنامه‌ریزی توسعه منطقه‌ای,ژئواستراتژیک,نواحی مرزی,منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-918-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-918-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, - and -, -}, title = {The analysis of the agrclimatological indices and climatic elements effect on rainfed wheat in different phonological stages in Kurdistan province}, abstract ={Rainfed wheat is one of the major agricultural crops in Kurdistan province that includes most of the cultivated area. Agricultural production is affected by risks, resulted from weather and international markets. Although these risks could never completely been removed, we can minimize their effects by realizing the affecting parameters involved in plant growth and crop yield. In this study the impacts of effective agroclimatological indices and climatic elements have been identified for each phenophase of rainfed wheat yield in Kurdistan province. For this purpose, rainfed wheat yield data for Kurdistan province, and its counties were obtained from The Ministry of Jahde Agriculture for the period 1991-2006. Moreover, Necessary weather parameters of all the weather stations in Kurdistan province for the period 1991-2006(1993-2006 for Marivan station) were obtained from Iranian National Meteorological Organization. Correlation and nearest neighboring methods were used for retrieval of the missing data. Then, linear and nonlinear correlations between rainfed wheat yield and 6 agroclimatological indices (TD, GDD, HTU, PTU, VPD, PET) and 11 climatic elements (T max,Tmin, R, Rday, RH, Tabsmin, Tabsmax, FFmean, FFabsmax, TS, Tmean ) in 6 pheneological phase of rainfed wheat growth from sowing to harvest, were   extracted. The results of this study show that the effective variables in each   phenophase of rainfed wheat yield growth are; temperature in the first   phenophase (Early Seedling stage, from October 7 to November 6);   precipitation in the second phenophase (the First Stage of Active Vegetative   before Dormancy stage, from November 7 to December 11); temperature   variations in the third phenophase (Dormancy Stage, from December 12 to   March 15); relative humidity and the absolute amount of minimum temperature in the fifth phenophase (Reproductive Stage, from May 11 to June 9); and relative humidity in the sixth phenophase (Maturity Stage, from June 10 to July 10). In the fourth phenophase (the Second Stage of Active Vegetative after dormancy stage, from March 16 to May 10) none of the extracted variables and indices have a significant relation with rainfed wheat yield. This shows that wheat plant obtains necessary climatic elements from previous phenophases and continues its growth in this stage.      }, Keywords = {agroclimatological indices,rainfed wheat yield,correlation analysis}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {1-17}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {شناسایی و تحلیل تأثیر پارامترهای اقلیمی و شاخص‌های اقلیم‌شناسی کشاورزی بر مراحل مختلف فنولوژی گندم دیم در استان کردستان}, abstract_fa ={در این مطالعه، اثر شاخص های هواشناسی کشاورزی و پارامترهای اقلیمی را بر عمل کرد محصول گندم دیم در استان کردستان شناسایی کرده ایم. به این منظور، همبستگی داده های مربوط به عمل کرد محصول گندم دیم و شش شاخص هواشناسی کشاورزی (مجموع اختلاف دمای حداکثر و حداقل روزانه[1]، مجموع درجه روزهای رشد[2]، مجموع واحدهای حرارتی- آفتابی[3]، مجموع واحدهای حرارتی- نوری[4]، مجموع کمبود فشار بخار آب[5]، میانگین تبخیر و تعرق[6]) و نیز یازده عنصر اقلیمی (میانگین حداکثر و حداقل دمای روزانه، میانگین دمای روزانه، مجموع بارش و تعداد روزهای بارانی، مجموع میزان ساعت های آفتابی واقعی، میانگین روزانه رطوبت نسبی، کمترین و بیشترین دمای ثبت شدۀ روزانه، میانگین سرعت و حداکثر سرعت ثبت شده باد رادر شش مرحلۀ فنولوژیکی رشد گیاه، از کاشت تا برداشت، استخراج کرده ایم. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در نخستین مرحله فنولوژیکی، یعنی مرحله کاشت تا سه برگی شدن (شانزدهم مهر تا شانزدهم آبان)، عامل دما؛ در دومین مرحله فنولوژیکی، یعنی مرحله رشد اولیه قبل از مرحله خواب (هفده آبان تا 21آذر)، عامل بارش؛ در سومین مرحله فنولوژیکی، یعنی مرحله خواب (22 آذر تا  25اسفند)، نوسان‏های دمایی؛ در پنجمین مرحله فنولوژیکی، یعنی مرحله زایشی (22 اردیبهشت تا بیست خرداد)، عامل رطوبت نسبی و حداقل مطلق دما؛ در ششمین مرحله فنولوژیکی یا مرحله رسیدگی (21 خرداد تا بیست تیر)، عامل رطوبت نسبی؛ در عمل کرد گندم دیم در استان کردستان تأثیر‏گذار بوده اند. در چهارمین مرحله فنولوژیکی، یعنی مرحله دوم رشد پس از خواب (26 اسفند تا 21 اردیبهشت)، هیچ کدام از عوامل یاد‏شده با میزان عمل کرد گندم دیم ارتباط معناداری نداشته اند. این مسئله نشان می دهد که گیاه، عناصر اقلیمی مورد نیاز برای رشد را از دوره های فنولوژیکی قبل کسب می کند و در این مرحله، به رشد خود ادامه می دهد.   E-mail: farajzam@modares.ac.ir                                                        * نویسنده مسؤول مقاله: [1]. Temperature Difference (TD) [2]. Growing Degree Days (GDD) [3]. Heliothermal Units (HTU) [4]. Photothermal Units (PTU) [5]. Vapor Pressure Deficit (VPD) [6]. Evapotranspiration (PET)}, keywords_fa = {تحلیل همبستگی,واژه‌های کلیدی: شاخص‌های اقلیم‌شناسی کشاورزی,عمل‌کرد گندم دیم}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6507-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6507-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {19-41}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تبیین مفهومی تاب‌آوری و شاخص‌سازی آن در مدیریت سوانح اجتماع محور (CBDM)}, abstract_fa ={امروزه دیدگاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه پایدار به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. ازاین رو به نظر بسیاری از محققان، تاب آوری یکی از مهم ترین موضوعات برای رسیدن به پایداری است. در این ارتباط امروزه تاب آوری به عنوان راهی برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آنان مطرح می شود و تعاریف، رویکردها، شاخص ها و مدل های سنجشی متفاوتی در مورد آن شکل گرفته است.برای پاسخ به این سؤال که کدام تعریف، رویکرد نظری و نظام شاخص سازی برای تحلیل و ارتقای جوامع تاب آور نسبت به مخاطرات طبیعی مناسب است؟ از روش توصیفی- تحلیلی و از ابزار کتابخانه ای استفاده شد. نتایج نشان می دهد که تعریف کارپنتر و همکاران(2001) به عنوان تعریف قابل تأکید در جامعه علمی بوده و بر این اساس، شاخص های مطلوب برای جهت سنجش تاب آوری در قالب ابعاد چهارگانه اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی- محیطی پیشنهاد و در نهایت این نتیجه حاصل شد که مناسب ترین مدل بر اساس رویکرد مفهومی و ساختار شاخص سازی ارائه شده، مدل ترکیبی          DROP کاتر و CBDM می باشد ؛ زیرا این مدل ترکیبی به طور هم زمان دارای ویژگی هایی نظیر مکان محور بودن (جغرافیایی)، یکپارچه نگری در انتخاب ابعاد و شاخص ها و مشارکت پذیری مردم به عنوان ذی نفعان کلیدی برنامه ریزی و مدیریت سوانح طبیعی در جوامع محلی است.    }, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: تاب‌آوری,سوانح طبیعی,جوامع تاب‌آور,چارچوب‌های مفهومی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9255-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9255-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, - and -, - and -, -}, title = {-}, abstract ={}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {43-61}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مدلسازی مکانی تقاضای سفر مبتنی بر روش جدید برای پیش بینی وکاهش ترافیک (منطقه 6 شهرتهران)}, abstract_fa ={امروزه، مدل سازی تقاضای سفر و استفاده از روش های جدید بخش مهمی از دانش مهندسی حمل ونقل و برنامه ریزی ترافیک حمل ونقل درون شهری را به خود اختصاص داده است؛ به گونه ای که در سال های اخیر، استفاده از روش های علمی نوین نتایج امیدوار کننده ای داشته است. پرسش کلیدی مقاله این است: مدل مکانی تقاضای سفر چه ویژگی هایی داشته است ؟ و برای به دست آوردن میزان تقاضای سفر واقعی و تأثیر آن در پیش بینی و کاهش جریان های ترافیکی از سازگاری های لازم برخوردار است؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش علمی ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، سنجش از دور (RS) و روش تحلیلی رگرسیون خطی چند متغیره برای مدل سازی مکانی تقاضای سفر در منطقه شش شهر تهران استفاده شده است. نتایج نهایی تحقیق نشان می دهد متغیر (C3) یعنی جمعیت منطقه با ضریب 23/14 درصد بیشترین درجه هم بستگی را با متغیر وابسته در مدل داشته است. پس از آن متغیرهای کاربری تجاری (C16) با ضریب 9/11- درصد و تعداد کارمندان شاغل در منطقه با 10/3- درصد به ترتیب دومین و سومین پارامترهای مدل هستند که به ترتیب از طریق معادلات رگرسیون خطی چند متغیره به دست آمده اند. همچنین، متغیر تعداد واحدهای کسبی منطقه (C11) با ضریب (./0089) درصد کمترین تأثیر را در مدل سازی مکانی تقاضای سفر نشان داده است. همچنین، جهت ارزیابی و روایی نتایج نهایی، از معیارهایی جهت برازندگی نتایج مدل و مقایسهآن با نتایج مدل های تقاضای سفر حمل ونقل درون شهری استفاده شده است. نتایج نهایی معیارهای استفاده شده به ترتیب مقدار (R2=0.73415936) ، ((MARE=78.628 ، (RMSE=1.43) درصد حاصل شده است. با توجه به نتایج تحقیق، مدل مکانی تقاضای سفر از توانایی های لازم جهت محاسبه میزان واقعی تقاضای سفر حمل ونقل درون شهری و تأثیر آن بر پیش بینی و کاهش جریان های ترافیکی در منطقه موردمطالعه برخوردار بوده است.      }, keywords_fa = {سیستم اطلاعات جغرافیایی,تقاضای سفر,مدل مکانی,روش رگرسیون خطی چند متغیره}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10477-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10477-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, -}, title = {Analysis threats elements of political - security in the Countrys divisions system Iran}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {63-83}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل عناصر تهدید سیاسی – امنیتی در نظام تقسیمات کشوری ایران}, abstract_fa ={تقسیمات کشوری یکی از مهمترین و موثرترین ابزارهای حکومت در سازماندهی  سیاسی فضا به شمار می رود. در ایران نیز تقسیم بندی فضای کشور به واحدهای کوچکتر دارای سابقه دیرینه ای است و از شکل گیری اولین حکومت سرزمینی (هخامنشیان) تا به امروز، برای اداره و کنترل مطلوب تر فضای سرزمین مورد استفاده قرار گرفته است. نقش و کارکرد تقسیمات کشوری و ارتباط مستقیم آن با بقاء ملی، تسهیل اعمال اراده حکومت، کنترل فضای سرزمین، و.... نشان دهنده اهمیت کارکرد سیاسی –امنیتی نظام تقسیمات کشوری است. اما در ایران وجود پاره ای از عوامل تهدید آفرین در نظام تقسیمات کشوری باعث ضعف و ناکارآمدی تقسیمات کشوری موجود در عمل به وظایف خود شده است. در این میان تهدیدات سیاسی و امنیتی به دلیل ماهیت خود دارای اهمیت بسزایی هستند. در این پژوهش 7 عامل شامل افزایش تمرکز سیاسی- اقتصادی، بی توجهی به جغرافیای فرهنگی کشور، شکل گیری رقابت های محلی و ناحیه ای، شکل گیری حفره های دولت، رخنه عوامل غیر رسمی در نظام تقسیمات کشوری،  بی توجهی به مشارکت مردم تک عامله بودن قانون تقسیمات کشوری به عنوان مهمترین عناصر تهدید سیاسی- امنیتی نظام تقسیمات کشوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.  }, keywords_fa = {ایران,سازماندهی سیاسی فضا,نظام تقسیمات کشوری,تهدیدات تقسیمات کشوری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11985-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11985-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, -}, title = {Spatial segregation in metropolis: an analysis of social geography of Tehran metropolis}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {87-107}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {جدایی گزینی فضایی در مادرشهرها: تحلیلی بر جغرافیای اجتماعی مادرشهر تهران}, abstract_fa ={جدایی­گزینی فضایی در اکثر مادرشهرها به عنوان یک موضوع قابل­توجه مطرح می­باشد، چرا که از یک­سو مستعّد شکل­گیری آن می­باشند و از سویی، جهانی­شدن این فرایند را تقویت می­کند. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جدایی­گزینی در مادرشهر تهران می­باشد. در این راستا هشت متغیر شامل موقعیت شغلی، میزان تحصیلات، کیفیت و مساحت مسکن، بُعد خانوار، سن سرپرست خانوار، قومیت و مذهب از داده­های ثانویه (مرکز آمار ایران،1385) استخراج و با استفاده از شاخص­ جدایی­گزینی فضایی دو گروهی و چندگروهی و بیضی انحراف استاندارد بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود جدایی­گزینی فضایی در شهر تهران می­باشد، هرچند بین متغیرهای مختلف تفاوت­هایی وجود دارد. متغیرهای مذهب و قومیت، به ترتیب، در مقایسه با سایر متغیرها میزان بالاتری از جدایی­گزینی دوگروهی و چند­گروهی را نشان می­دهند، اما برخلاف نظریه همگون­سازی فضایی متغیر مذهب الگوی متمرکزتری را در مقایسه با قومیت داراست. هم­چنین، با استفاده از بیضی انحراف استاندارد مشخص گردید که تهران بر اساس متغیر مساحت خانه دارای ساختاری به شدت دوگانه می­باشد و بر خلاف نظریه­های رایج، افزایش بُعد خانوار همراه با افزایش مساحت محل سکونت نمی­باشد، بلکه خانه­های پرجمعیت و با مساحت کم در جنوب شهر و خانه­های با مساحت بالا و خانواده­های کم جمعیت در شمال آن مستقر گردیده­اند.     }, keywords_fa = {شهر تهران,جدایی­گزینی فضایی,عوامل اجتماعی-اقتصادی,عامل خانوادگی,عامل قومی- مذهبی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6838-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6838-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, - and -, -}, title = {Ecological Capability Evaluation and Prioritization of Capable Zones for the Purpose of Ecotourism Development (A case study of Minoodasht area)}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {109-128}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی توان اکولوژیکی و اولویت بندی پهنه های مستعد اکوتوریسم (مورد مطالعه: شهرستان مینودشت)}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4218-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4218-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} } @article{ author = {-, - and -, -}, title = {-}, abstract ={-}, Keywords = {-}, volume = {15}, Number = {4}, pages = {129-148}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل نقش جامعه روستایی در شرکت های سهامی زراعی جدید با بهره گیری از شاخص های مشارکتی RPPI & FSPI (مطالعه موردی شرکت سهامی زراعی سهل آباد در شهرستان نهبندان)}, abstract_fa ={در پیش از انقلاب، تشکیل شرکت­های سهامی زراعی در کنار سایر نظام­های بهره­برداری کشاورزی نوین استراتژی­ای به منظور تغییر ساختارهای ناکارآمد بخش کشاورزی بوده است که به سبب عدم توجه به مشارکت روستائیان و نارضایتی آنان، با وقوع انقلاب به سرعت منحل شدند. پس از گذشت چند دهه و گسترده­تر شدن نظام خرده مالکی، عدم استفاده بهینه از منابع آب و خاک و اهداف توسعه بخش کشاورزی در برنامه­های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، لزوم تغییر در نظام بهره­برداری را ایجاب نموده است. از این رو برخی از کارشناسان منطقه­ای جهاد کشاورزی معتقدند با ایجاد تغییراتی در ساختار تشکیلاتی شرکت­های سهامی زراعی می­توان بر اثر بخش بودن این نظام در زمینه توسعه کشاورزی و روستایی امیدوار بود. نمود این اعتقاد را می­توان در شکل­گیری شرکت سهامی زراعی در دشت سهل­آباد به عنوان اولین شرکت سهامی پس از انقلاب به همراه سایر شرکت­های تشکیل یافته در استان خراسان جنوبی یافت. این مقاله با ارائه و بررسی شاخص­های مشارکتی جامعه روستایی در دشت سهل­آباد، به دنبال تحلیل نقش و جایگاه آنان در زمینه تشکیل و فعالیت شرکت سهامی زراعی مزبور بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی می­باشد که به منظور نیل به اهداف از روش­های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه تحقیق مشتمل بر 202 سهام­دار بوده که از میان آن­ها 130 سهام­دار با کمک فرمول کوکران و روش نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسش­گری واقع شده­اند. آنالیز داده­های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که میزان مشارکت جامعه روستایی بر حسب شاخص RPPI که معرف میزان مشارکت افراد ناحیه در تشکیل شرکت سهامی زراعی می­باشد، زیاد بوده و هم چنین میزان مشارکت سهام­داران شرکت بر حسب شاخص FSPI که معرف مشارکت سهام­داران در فعالیت­های شرکت سهامی زراعی در طی یک سال می­باشد، در سطح متوسطی قرار داشته است. در نهایت می­توان گفت که بهره­برداران زراعی دشت سهل­آباد نقش اساسی در تشکیل و تداوم فعالیت این شرکت داشته­اند.}, keywords_fa = {مشارکت,توسعه کشاورزی,شاخص RPPI,شاخص FSPI,شرکت سهامی زراعی,سهل آباد}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8798-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8798-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2011} }