@article{ author = {Moghimi, Ebrahim and Saffari, Amir}, title = {Geomorphologic Assessment of Urban Development in the Territory surface of Drainage Basins Case Study: Tehran Metropolis}, abstract ={The subjects related to Geomorphologic studies of Tehran metropolis, from assessment aspect that develope d during last half a century are numerous. Investigation of the surface drainage basins and rivers is one of these subjects. Changing the rivers and their natural flood channels without respecting geomorphologic principals and processes in Tehran metropolis will create different kinds of problems and damages for the civilians of Tehran. At present, the drainages of Tehran are supported by three territories: A) Basins ended to Kan River and West bund for flood channel; B) Basins ended to Aboozar channel and Barootkobi and C) Basins ended to the agricultural terrains of the South part of Tehran (Salehabad territory). In the present work, the above basins along with flood channel network before the development. were pictured by the aid of topography maps of 1970, air photos taken in different period, also geological maps. The domains of all mountainous and urban basins at present situation were determined by the aid of topography maps of 2001 and changes of drainage network. The maximum amounts of aquifer of each basins were calculated by rational analysis method and using Intensity-Duration-Frequency curves of Mehrabad and Saadabad stations for the return periods of 2, 5, 10, 25, 50 and‌ 100 years. By utilization of physiographic characteristics, drainage systems, and their hydrological calculation and by comparing these characteristics with the nature of basins, the geomorphologic limitations of development in the territory surface drainage basins were assessed. The research procedure is based on analytical method. The key instrument of this research was compiling of Geographical Information System by Arc GIS software and statistical method. The results indicated that basins compile and a change in the direction of surface waters and their conversion to artificial channels augment aquifer and floods. Especially in long return periods, the increment is obvious, and as a result, it increases urban flood hazard. Blocking of the elementary water channels and creating the new ones in domain of Tehran metropolis without considering the geomorphologic and values. Therefore, in order to reduce the damages and to stabilize the basins development, it is a decisive necessity to apply the geomorphologic principles .}, Keywords = {Assessment,Geomorphology,Urban Development,Drainage basins,Tehran metropolis}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {1-31}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی ژئومورفولوژیکی توسعه شهری در قلمروی حوضه‌های زهکشی سطحی مطالعه موردی: کلان شهرتهران.}, abstract_fa ={موضوعات مربوط به مطالعات ژئومورفولوژیکی از منظر ارزیابی در کلان شهر تهران که طی نیم قرن گذشته توسعه یافته، متعدد است. بررسی حوضه‌های زهکشی سطحی و آبراهه‌های آن یکی از این موضوعات می‌باشد. تغییر مسیر آبراهه‌ها و مسیل‌های طبیعی بدون توجه به اصول و فرایندهای ژئومورفولوژیکی در شهر تهران می‌تواند آثار زیانباری را به ساکنان شهر وارد کند. در حال حاضر زهکشی شهر تهران از طریق سه محدوده 1- حوضه‌های منتهی به کانال سیل برگردان غرب و رودخانه کن؛ 2- حوضه‌های منتهی به کانال ابوذر و مسیل باروتکوبی؛ 3- حوضه‌های شهری منتهی به زمین‌های زراعی جنوب شهر(محدوده صالح آباد) انجام می‌شود. در این مقاله حوضه‌های مذکور همراه با شبکه آبراهه‌ها قبل از توسعه فعلی شهر به کمک نقشه‌های توپوگرافی سال 1343، عکس‌های هوایی دو دوره مختلف و نقشه‌های زمین‌شناسی ترسیم و سپس محدوده کلیه حوضه‌های کوهستانی و شهری در وضعیت کنونی با استفاده از نقشه‌های توپوگرافی سال1380 و با توجه به تغییرات شبکه زهکشی تعیین شد. حداکثر آبدهی هر حوضه از طریق روش استدلالی و به کمک منحنی‌های شدت، مدت، فراوانی ایستگاه‌های مهرآباد و سعدآباد برای دوره‌های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50 و100 ساله محاسبه گردید. با استفاده از خصوصیات فیزیوگرافی، نوع سامانه زهکشی و محاسبات هیدرولوژیکی آنها و از طریق مقایسه این خصوصیات با ماهیت تلفیقی حوضه‌ها، محدودیت‌های ژئومورفولوژیکی توسعه در قلمروی حوضه‌های زهکشی سطحی ارزیابی شد. روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزار اصلی این تحقیق سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم‌افزارArc GIS می‌باشد. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که تلفیق حوضه‌‌‌ها، تغییر مسیر آب‌های سطحی و تبدیل آنها به کانال‌های مصنوعی باعث افزایش آبدهی، به‌خصوص در دوره‌های بازگشت بالاترشده و در نتیجه افزایش میزان مخاطره سیلاب های شهری را به دنبال دارد. قطع مسیرآبراهه‌های اولیه و ایجاد الگوی جدید آبراهه‌ای در قلمروی کلان شهر تهران بدون توجه به اصول و معیارهای ژئومورفولوژیکی انجام شده است. بنابراین توجه به الگوی فضایی و جای‌گیری آنها در تطبیق با چشم انداز کلی حوضه‌‌‌ها از طریق به‌کارگیری اصول ژئومورفولوژیکی به منظور توسعه پایدار و کاهش مخاطرات ضرورتی قطعی است.}, keywords_fa = {ارزیابی,توسعه شهری,کلید واژه ها: ژئومورفولوژی,حوضه زهکشی,کلان شهر تهران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1594-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1594-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {B.Khatibi, Maryam}, title = {The changes in physical and chemical properties of soils on lengh of slope and the role of these changes on soiles erosive characterizes in mountain (imphasis on Gully erosion) Case study: North west of Sabalan(From Ahar to Meshkin Shahr)}, abstract ={The physical and chemical properties of soil are very different.‌In addition to influences on these properties, these elements also indirectly or directly affect the soils erosive sesitivity.The changes of soil properties is very rapid on the length of slopes. Due to rapid changes, the attention on the impacts these changes on erosive soils is very important. Planners must pay due attention to these properties and also be concerned at soils characteristics at all projection. Texture, structure, rate of organic carbon, EC, pH and moisture of soil, may affect the fertility and erosion of soils. The study area, is located on the northwest slopes of Sabalan mountain, from 38˚.15' to 38˚.30' N, and from 47˚‌.00' to 47˚.38' E between Ahar and Meshkinshar. In this paper, we studied soils erosive properties in relation to the slope elements. The results suggested that slope elements have a major and detrimental role on the chemical and physical properties of soil, erosion and gulling.}, Keywords = {Soil erosion,Gully erosion,Slop,s elements,Mountain}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {33-56}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نقش تغییرات ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک‌ها در طول دامنه‌ها در فرسایش‌پذیر شدن خاک‌های کوهستان ها (با تأکید برفرسایش خندقی‌): دامنه‌های شمال غربی سبلان (ازاهر تا مشکین شهر)}, abstract_fa ={درمحدوده‌های کوهستانی ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک‌ها، متأثر از تفاوت در ویژگی‌های عناصر دامنه‌ای متفاوت است. عناصر دامنه‌ای علاوه بر تأثیرگذاری به این ویژگی‌ها، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر حساسیت فرسایش‌پذیری خاک‌ها نیز تأثیرمی‌گذارند. به لحاظ تغییرات سریع در‌ ویژگی‌های خاک‌ها درطول دامنه‌ها، توجه به تأثیراین تغییرات در میزان فرسایش‌پذیری خاک‌ها و همچنین توجه به تمامی آنها در اعمال هرگونه اقدامات حفاظتی خاک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. هریک از ویژگی‌های خاک، یعنی بافت، ساختمان خاک، مقادیر کربن آلی، میزان هدایت الکتریکی‌، pH، رطوبت خاک متأثر از عناصر دامنه‌ای، به نحوی در فرسایش‌پذیری خاک‌ها و یا حاصلخیزی آنهامؤثرند. به لحاظ اهمیت این تأثیرات، با هدف بررسی فرسایش توده‌ای خاک در محدوده مطالعه شده، به عنوان یک منطقه کوهستانی (واقع در جغرافیایی َ15 038 تا َ30 038 عرض شمالی وَ 00047 تا َ380 47 طول‌شرقی، بین اهر و مشکین‌شهر). سعی شده است تا نقش عناصر دامنه‌ای در تعیین ویژگی‌های اصلی خاک و در نهایت در میزان فرسایش‌پذیری آن مورد بررسی قرارگیرد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از نمونه‌های برداشت شده از بخش‌های مختلف منطقه، ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک‌ها در طول دامنه‌ها مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از روش‌های آماری، نقش عناصر دامنه‌ای در طویل‌شدن خندق‌ها بررسی شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نقش عناصر دامنه‌ای در تغییر ویژگی‌های شیمیایی و فیزیکی و همچنین نقش طول دامنه در طویل شدن خندق‌ها تعیین کننده است.}, keywords_fa = {کلید‌واژه‌ها: خاک,فرسایش‌خاک,فرسایش‌خندقی,عناصر‌دامنه‌ای,خاک کوهستان‌ها,دامنه‌های سبلان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9350-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9350-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Ghassemian, Hassan and Elyasi, Mosleh}, title = {IKONOS-Spatial Information and SPOT-Spectral Information Fusion}, abstract ={Due to some practical limitations, it is not possible to adopt images which have both high spectral and spatial resolutions. Image fusion is one of the methods that utilizes image supplementary information, to the effect that it combines the spatial information of images with high spatial resolution, By the use of these spectral information of the images with high spectral resolution, one can creates an image that has high spatial and spectral resolutions simultaneously. Current methods and algorithms of image fusion are not efficient enough to combine new satellite images due to some changes in these satellites; therefore, providing new methods of image fusion is of paramount significance for the above-mentioned satellites. Image fusion methods should desirably maintain the spectral and spatial information of the original images. In the present study, a new algorithm was introduced to combine the spatial information of the IKONOS images with the spatial resolution of 1m with the spectral information of the SPOT images with the spatial resolution of 20m. This algorithm is in the feature-level and is based on the Retinal Model. Other existent fusion models such as IHS, HPF, PCA, Wavelet and the hybrid Wavelet-PC were also applied to these images. The results of the spatial and spectral assessments of the combined images indicated that the spectral and spatial information of the proposed method are better. One of the major advantages of this method is that there is no need for resampling, which is a must in other methods.}, Keywords = {IKONOS,Remote Sensing,Image fusion,Spectral‌ information,‌ Spatial information,‌ SPOT}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {57-81}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ادغام اطلاعات مکانی تصویرآیکونوس و اطلاعات طیفی تصاویر اسپات4}, abstract_fa ={توسعه فناوری ماهواره‌های سنجش از دور، قابلیت زیادی در تولید تصاویر چند‌طیفی ایجاد کرده است. این تصاویر ویژگی‌های مکانی، طیفی و رادیومتری مختلفی دارند. امکان اخذ تصاویری که هم دقت طیفی و هم دقت مکانی بالایی داشته باشند، به‌دلیل محدودیت‌های عملی در ساخت سنجنده‌ها امکان‌پذیر نمی‌باشد. برای غلبه بر این مشکل می‌توان از فرایند ادغام تصاویر استفاده کرد. در این فرایند، اطلاعات مکانی از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا و اطلاعات طیفی از تصاویر با دقت طیفی بالا استخراج و با یکپارچه کردن آنها، تصویری با دقت مکانی و طیفی بالا ایجاد می‌شود. ادغام اطلاعات موجب افزایش کاربری آن شده، به‌نحوی که می‌توان به تصویر جدید با اطلاعات جامع‌تر دسترسی پیدا کرد. فرایند ادغام ایدئال فرایندی است که سبب تخریب اطلاعات طیفی نشده و ویژگی‌های طیفی را به‌طور کامل حفظ و خواص مکانی را به تصاویر چند‌طیفی اضافه کند. روش‌ها و الگوریتم‌های موجود برای ادغام تصاویر ماهواره‌های جدید به‌دلیل تغییراتی که در ماهواره‌ها صورت گرفته، کارایی لازم را ندارند (امکان ادغام تصاویر با نسبت دقت مکانی بیش از 6 را ندارند). در این صورت فراهم کردن روش‌های جدید ادغام برای تصاویر با نسبت دقت مکانی بالا (بیش از 10) لازم و ضروری می‌باشد. در این مقاله الگوریتم جدیدی برای ادغام اطلاعات مکانی تصویر IKONOS با دقت مکانی یک متر و اطلاعات طیفی تصاویر SPOT با دقت مکانی 20 متر، معرفی شده است (نسبت دقت مکانی 20). این الگوریتم در سطح ویژگی بوده و براساس مدل شبکیه چشم می‌باشد. مقایسه نتایج با چند الگوریتم مشهور ‌ IHS، HPF، PCA، موجک، و روش هیبرید موجک-PCA بر روی این تصاویر انجام شد. ارزیابی کیفی و کمی اطلاعات مکانی و طیفی تصاویر ادغام شده صورت گرفت، نتایج مؤید بهینه بودن الگوریتم پیشنهادی نسبت به روش‌های مذکور، از نظر حفظ اطلاعات طیفی و مکانی می‌باشد. یکی از ویژگی‌های بارز این روش پیشنهادی نیاز نداشتن به فرایند نمونه‌برداری مجدد است که در تمامی روش‌های قبلی اجتناب ناپذیر بوده و یک فرایند مخرب اطلاعات مکانی محسوب می‌شود.}, keywords_fa = {سنجش از دور,کلید واژه‌ها: ادغام تصویر,اطلاعات طیفی,اطلاعات مکانی,آیکونوس,اسپات}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9426-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-9426-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Omidvar, Kamal}, title = {Analysis of Strong Winds and Storms Regime in Yazd}, abstract ={One of the natural disasters causing many damages in dry and desert areas of the world and especially in the Yazd region of Iran, is strong winds and storms. This region (Yazd), due to it is geographical situation and climatic conditions, is always subject to strong winds and dust storms. Therefore, understanding the storms and strong winds regime, in order to reduce the destructive effects of this phenomenon, especially in stabilizing the running sands, is necessary. This study was accomplished using the data of horizontal vision, speed and direction of wind, relative humidity, temperature, pressure, cloud and dust event in Yazd and Kerman synoptic stations, as well as the atmosphere data of the above stations, and the synoptic maps during statistical period between 1983-2003. The results of the study showed that more than 77 percent of strong winds in the area blow from 2500 to 3300, and its speed is between 15-29 m/sec during the fluctuation. These strong winds blow in the afternoons. The blow of dominant winds is from North -‌West and West. More than 5 percent of storms and strong winds in this region occur in Apirl and May.‌ In the begining of the hot period of the year and changing of the season, the atmospheric instability and the dust storms increase in the region. The main reason of this phenomena is the intensive winds that occur by the fast changes of the temperature and pressure in this time. Passing of a low pressure system with cold and dry front from the West-North Western along with the presence of trough in the 500 and 850 hpa levels, and also the local instabilities are the most important reasons of these strong winds in this region.}, Keywords = {Yazd,Wind,Storm,Instability,Synoptic Maps}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {84-105}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیلی از رژیم بادهای شدید و طوفانی یزد}, abstract_fa ={یکی از بلایای طبیعی که هر ساله موجب خسارت‌های زیادی در نواحی خشک و بیابانی جهان از جمله ایران و منطقه یزد می‌شود، بادهای شدید و طوفان‌ها است. به سبب موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، این منطقه همواره در معرض بادهای شدید و طوفان‌های گرد و خاک قرار دارد. از این جهت شناخت رژیم بادهای شدید و طوفان‌های منطقه یزد به منظور کاهش آثار مخرب این پدیده به‌ویژه در امر تثبیت ماسه‌های روان، ضروری است. این تحقیق با استفاده از داده‌های دید افقی، سرعت و جهت باد، رطوبت نسبی، دما، فشار، ابر و پدیده گرد و خاک ایستگاه‌های سینوپتیک یزد و کرمان، داده‌های جو بالای این ایستگاه‌ها و نقشه‌های سینوپتیک در طی دوره آماری سال‌های 1362 - 1382 انجام شده‌است. نتایج مطالعه نشان می‌دهد که بیش از 77 درصد بادهای شدید منطقه از سمت 250 تا 330 درجه وزیده و سرعت آن‌ بین 15 - 29 متر بر ثانیه در نوسان است. این بادهای شدید در ساعت‌های بعد از ظهر می‌وزند. وزش بادهای غالب از سمت شمال غرب و غرب است. بیش از 50 درصد از بادهای شدید و طوفان‌های منطقه در ماه‌های اردیبهشت و فروردین رخ می‌دهند. در ابتدای دوره گرم سال و انتقال فصل، ناپایداری های جوی و طوفان های گردوخاک در منطقه افزایش پیدا می‌کند. علت اصلی این پدیده وزش بادهای شدیدی است که به دنبال تغییرات سریع فشار و دمای هوا در این موقع از سال رخ می دهد. عبور یک سامانه کم فشار با جبهه سرد و خشک از سمت غرب - شمال غرب همراه با وجود ناوه در ترازهای 850 و 500 هکتوپاسکال و ناپایداری‌های محلی، مهمترین علل بروز این بادهای شدید در منطقه است.}, keywords_fa = {کلید واژه‌ها: یزد,باد,طوفان,ناپایداری,نقشه سینوپتیک}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10071-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10071-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Mobasheri, Mohammad Reza and Poorbagerkordi, Seyed Mahdi and FarajzadehAsl, Manuchehr and SadeghiNaeini, Ali}, title = {Total Precipitable Water (TPW) Assessment Using MODIS Images Radiosonde Data (Case study: Tehran District)}, abstract ={The ability in assessment of Total Precipitable Water (TPW) is useful in the prediction of the amount of raining, dam over-flooding and the flood. To extract TPW, the algorithm of infra- red bands near the MODIS sensor images were used. The satellite TPW, was validated using radiosonde data. Due to the limitation of the algorithm implementation to the cloud free sky and stable atmosphere, the general atmospheric conditions in the satellite passing date were investigated using auxiliary curves produced by synoptic and higher level meteorological data. In this way, the calm and eddy free atmosphere were selected. Then MODIS images were supplied from Iran Space Agency for this satellite passage. Then the TPW data were estimated using radiosonde and thermodynamics equation. Then regarding the stability and lack of new air masses in the region for the selected days (using analysis of the ground data and atmospheric profiles), the TPW for the time of satellite passage was interpolated.For determination of and in the aforementioned algorithm, EVI and ENDVI indices were deployed. At the end, a regression between the TPW produced by satellite and the one calculated from the radiosonde. showed that for the Mehrabad weather conditions, the MODIS channels 18 and 19 are suitable. Using the ratio of the apparent reflectance in the water vapor absorption bands to the one in the non-absorbing band, the atmospheric water vapor transparency for each one of the water vapor bands was calculated. The TPW in the earth-sensor path was calculated by implementing MODIS infrared bands under different atmospheric conditions, taking into account sensor and zenith angles, and the water vapor transparency using band ratio technique.}, Keywords = {Tehran,MODIS,MODIS,Remote sensing,Radiosonde,Total precipitable water}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {107-126}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {براورد آب قابل بارش کلی با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای MODIS و داده‌های رادیوساوند: ناحیه تهران}, abstract_fa ={توانایی در براورد آب قابل بارش کلی در پیش‌بینی میزان باران، زمان، میزان سرریز سدها و همچنین پیش‌بینی وقوع سیلاب مفید می‌باشد. برای استخراج آب قابل بارش ماهواره‌ای از باندهای فروسرخ نزدیک تصاویر سنجنده مادیس استفاده شده است. اعتبارسنجی آب قابل بارش ماهواره‌ای، با داده‌های رادیوساوند انجام شده است. با توجه به محدودیت‌های اجرای الگوریتم به شرایط آسمان فاقد ابر و جو تقریباً پایدار،‌ وضعیت عمومی جو در روز گذر ماهواره به کمک نمودارهای ترمودینامیکی Skew-T و نیز تفسیر بصری، به‌طور کامل بررسی شده است. به کمک معادلات ترمودینامیکی، آب قابل بارش حاصل از کل گمانه زنی‌های رادیوساوند محاسبه شده است. آن گاه با توجه به پایداری و نبود ورود توده هوای جدید به منطقه برای روزهای منتخب، از طریق ترسیم و تحلیل‌های نمودارهای Skew-T ، آب قابل بارش کلی به‌وسیله رادیوساوند در لحظه گذر ماهواره درون‌یابی شده است. از طریق تکنیک نسبت بازتابندگی ظاهری باند جذبی به باند غیر جذبی بخار آب MODIS، میزان قابلیت عبور بخار آب برای هر یک از باندهای مخصوص بخار آب به‌دست آورده شد. کل بخار آب قابل بارش در مسیر سنجنده- زمین، با توجه به زوایای زنیت خورشید، ماهواره و قابلیت عبور بخار آب به‌دست آمده از تکنیک نسبت باندی با اجرای الگوریتم باند فروسرخ نزدیک مادیس در شرایط مختلف جوّی به‌دست آورده شد. برای تعیین مقادیر‌ و‌ در الگوریتم مذکور از شاخصEVI استفاده شد. در پایان، رگرسیون بین آب قابل بارش ماهواره‌ای و آب قابل بارش محاسبه شده از داده‌های رادیوساوند، نشان داده است که باندهای 18 و 19 مادیس برای استخراج آب قابل بارش در شرایط جوّی ایستگاه مهرآباد مناسب می‌باشند.}, keywords_fa = {تهران,سنجش از دور,کلید‌واژه‌ها: آب قابل بارش کلی,رادیوساوند}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11102-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11102-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {farajiSabokbar, Hassan ali and Salmani, Mohammad and Fereidoni, Fatemeh and Karimzadeh, Hussein and Rahimi, Hass}, title = {Using Analytic Network Process Approach Case study: The Villages of Quchan County}, abstract ={A part of management of solid waste related to site selection for healthy landfill. some method and technique delivered for site selecting. Among them analytic network process (ANP), a multi-criteria decision-making technique have some priority that can be a proper model for site selection because represents a framework with a bidirectional relationship. the ANP allows for complex interrelationships among decision levels and attributes. The ANP feedback approach replaces hierarchies with networks in which the relationships between levels are not easily represented as higher or lower, dominant or subordinate,direct or indirect. The elements of a cluster may influence some or all the elements of any other cluster.therefor. This paper addresses the problem of solid waste location selection using the analytic network process (ANP), a multi-criteria decision-making technique. The ANP technique enables us to consider both qualitative and quantitative criteria as well as the interdependencies and feedbacks. Selection of the appropriate landfill site is a complex problem and requires an extensive evaluation process considering the requirements of public sector, governmental, environmental objectives, etc. A number of criteria (social, environmental and technical) and their sub-criteria were considered for sitting a landfill on the Qucahn as the case study. The process of site selection was performed through some steps that will be discussed throughout the paper in detail. Finally, the suitable land units for landfill were selected.}, Keywords = {Site selection,Solid waste landfill,Analytic Network Process,Rural area of Quchan}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {127-149}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مکان‌یابی محل دفن بهداشتی زباله روستایی با استفاده از مدل فرایند شبکه‌ای تحلیل(ANP): مطالعه موردی نواحی روستایی شهرستان قوچان}, abstract_fa ={در این تحقیق از روش شبکه‌ای تحلیل، یک روش چندمعیاره تصمیم‌سازی برای انتخاب مکان‌های مناسب و مستعد برای دفن زباله در شهرستان قوچان استفاده شده است. در روش ANP معیارهای کمی و کیفی و وابستگی متقابل بین معیارها مورد توجه قرار می‌گیرد. انتخاب مکان مناسب برای محل دفن زباله موضوعی پیچیده و نیاز‌مند توجه به عوامل متعددی است. در این تحقیق از چند معیار (اجتماعی، اقتصادی، محیطی و فنی) برای انتخاب محل مناسب دفن زباله استفاده شده است. فرایند تشخیص واحدهای مناسب برای دفن زباله طی چند مرحله انجام شده است که مقاله این مراحل را به صورت کامل بیان کرده است، نتیجه نهایی تعیین واحدهای مناسب برای محل دفن زباله می‌باشد.}, keywords_fa = {کلید‌واژه‌ها: مکان‌یابی,دفن بهداشتی زباله,مدل فرایند شبکه‌ای تحلیل,نواحی روستایی قوچان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5330-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5330-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Lashkari, Hassan and Keikhosravi, Qasem}, title = {Synoptic Analysis of January 8th-15th 2006 Cold Wave in Iran}, abstract ={The aim of this research was the recognition of effective dynamic and synoptic factors of freezing in Iran in order to prevent and mitigate this phenomenon. The During the December-January 8-15th 2006-2007 cold wave, there were a larg number of human and animal casualties and decline of gas pressure on vast parts of the country. The intercity and urban traffic was hampered. Between 75 to 80 percent of the whole country was frozen due to penetration of an extensive cold wave. This research shows that the main system that leads to freeze follows the following synoptic conditions: At sea level and 850 h.p., which are similar in terms of synoptic conditions a cold wave is extended from the Pole to Mid- southern Iran, causing the Polar and sub- polar cold transfer to the southern Iran. On the 500 h.p level (meso-troposphere) on the day of starting cold wave, a cyclone center by a curve of 492 dca-meter geo-potential is closed over the north Siberian, which is a rather deep trough spreading with a north- South extension on the south Iran.On continuance, this cyclone center and trough gradually spread to the lower latitudes and at the end of the fourth day of cold way, this trend is continued. The Polar cold trough moves toward the east or west and causes the contionution of downfall polar cold air in the mid layers of the atmosphere over Iran. From the fourth day, Siberian trough begins movement toward the east and makes stable air on the zone till the end of the cold wave.The synoptic conditions on the levels of 300 h.p and 500 h.p. are similar. Thus the cold wave by the penetration from the north with the extention of northern and southern blockage of the system that is continued for 8 days and also by transmitting of the polar cold air brings a severe cold toward Iran.}, Keywords = {Synoptic,IRAN,Freeze,Cold ware}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {153-177}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل سینوپتیکی موج سرمای 8-15 دیماه 1385 در ایران}, abstract_fa ={هدف نهایی از این تحقیق شناخت عوامل مؤثر دینامیکی و همدیدی بر پدیده یخبندان در کشور ایران است تا بتوان با پیش‌بینی آن در آینده شدت خسارت‌ها را کاهش داد. در موج سرمای 8 - 15 دی‌ماه 1385، تعداد کثیری انسان و حیوان تلف شده و فشار گاز در بخش های زیادی از کشور تقلیل پیدا کرد و رفت و آمد در بسیاری از شهر‌ها و جاده‌های کوهستانی دچار مشکل جدی شد. به‌دلیل نفوذ یک موج سرمای گسترده به‌داخل کشور در روزهای 8 - 15 دی‌ماه بین 75 - 80 درصد از پهنه کشور دچار یخبندان شد. این تحقیق نشان می دهد که عمده سامانه‌های منجر به یخبندان از شرایط سینوپتیکی زیر پیروی می‌کنند: - در ترازهای دریا و تراز 850 هکتوپاسکال (که از لحاظ شرایط سینوپتیکی شبیه هم بوده‌اند) زبانه سردی از نزدیک قطب و با امتداد شمال – جنوب تا نیمه جنوبی ایران امتداد دارد که سبب انتقال هوای سرد قطبی و جنب قطبی تا جنوب کشور شده است؛ - تراز 500 هکتوپاسکال (تروپوسفر میانی) در روز شروع موج سرما، مرکز کم ارتفاعی با منحنی 492 ژئوپتانسیل دکامتر روی شمال سیبری بسته شده است که زبانه نسبتاً عمیقی با راستای شمالی – جنوبی تا جنوب ایران گسترش پیدا کرده است. در ادامه این مرکز کم ارتفاع و زبانه به‌تدریج به عرض‌های پایین تر گسترش پیدا کرده و تقریباً تا پایان روز چهارم موج سرما (اول ژانویه) این روند ادامه داشته است و زبانه سرد قطبی بدون حرکت قابل ملاحظه ای به سمت شرق یا غرب، باعث تداوم ریزش هوای سرد قطبی در لایه‌های میانی جو روی ایران شده است. از روز چهارم، ناوه سیبری شروع به حرکت به سمت شرق کرده و هوای پایداری را تا پایان موج سرما بر‌منطقه حاکم کرده است. - شرایط سینوپتکی حاکم در تراز 300 هکتوپاسکال شباهت بسیار زیادی با تراز 500 هکتوپاسکال دارد. بنابراین با نفوذ یک موج سرما از سمت شمال و با امتداد شمالی- جنوبی و بلوکه شدن سیستم روی منطقه به مدت 8 روز تداوم داشته و با انتقال هوای سرد آرکتیکی سرمای شدید را روی ایران حاکم کرده است.}, keywords_fa = {سینوپتیک,ایران,کلید واژه‌ها: یخبندان,موج سرما}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11229-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11229-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {GhavidelRahimi, Yousof and KhoshhalDastjerdi, Jav}, title = {A Query on the Severity of Winter Climate in Tabriz and Its Relationship with Arctic Oscillations}, abstract ={Arctic Oscillations (AO) are regarded as the influential factors in the changing climatic pattern of winters in northern hemisphere. In this research, we studied the relationship between winter severity in Tabriz and the climatic pattern using the data for winter climatic variables and the Sea Level Pressure (SLP) fluctuations index in the Arctic Ocean. The Spearman rank correlation was applied in order to find the relationship between the winter severity and the pattern. The results indicated the existence of a teleconnection correlation. After the calculation of the Winter Severity Index (WSI) for Tabriz, its polynomial trend was graphed, which shows a reducing trend indicating a reduction in the severity of winters and changing into temperate climate in Tabriz. Other reason for such a reduction is the declining trend of climatic factors like the number of snowy and freezing days, as well as the increasing trend of winter temperature. Based on the significant correlation between the AO Index and the climatic factors such as temperature, precipitation, snowy days and WSI, we might attribute the AO to the severity and/or temperateness of winters in Tabriz.}, Keywords = {Tabriz,Arctic Oscillations,Winter Severity Index (WSI),Teleconnection}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {179-196}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {جستاری پیرامون سختی اقلیم زمستانی تبریز و ارتباط آن با نوسانات شمالگان}, abstract_fa ={«نوسان های شمالگان» الگوی تغییر‌دهنده و مسلط اقلیمی در زمستان‌های نیمکره شمالی است. در این تحقیق با استفاده از داده‌های مربوط به متغییرهای اقلیمی فصل زمستان و شاخص نوسانات فشار سطح دریا در شمالگان ارتباط پیوند از دور بین الگوی مذکور با سختی زمستان در تبریز بررسی شده است. برای اثبات اثر پیوند از دور بر سختی زمستان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه ضرایب همبستگی پیرسون نشان از وجود ارتباط پیوند از دور بین نوسانات شمالگان و سختی زمستان در تبریز است. پس از محاسبه «شاخص سختی زمستان» تبریز روند پولی نومیال تغییرات آن ترسیم شد که روندی رو به کاهش را از خود نشان می‌دهد. روند نزولی شاخص مذکور مبین کاهش شدت و سختی زمستان های تبریز در سال‌های اخیر و ملایم‌تر شدن اقلیم زمستانی آن است. روند نزولی متغییرهای اقلیمی روزهای برفی و روزهای یخبندان و روند افزایشی درجه حرارت زمستانی تبریز نیز دیگر دلایل کاهش سختی زمستان در تبریز هستند. با توجه به ضرایب همبستگی معنا داری که بین شاخص نوسانات شمالگان و متغییرهای اقلیمی دما، روزهای برفی، روزهای یخبندان و شاخص سختی زمستان محاسبه‌شده است، می‌توان الگوی نوسانات شمالگان را عامل تعیین کننده سختی یا ملایمت زمستان‌های تبریز دانست.}, keywords_fa = {تبریز,کلید واژه‌ها: سختی زمستان,نوسانات شمالگان,شاخص سختی زمستان,پیوند از دور}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10613-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10613-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Rafieian, Mojtaba and Asgarizade, Zahra and Asgarizade, Mohamm}, title = {Residential Quality Assessment with Focus of Approach in Navab Satisfaction}, abstract ={The Navab Housing Project has been one of the most significant renewal projects among the residential areas in Tehran that needs to be studied for satisfaction and success assessments. Assessment of satisfaction and dissatisfaction factors from the residents' points of view can be used as a criterion for planning and designing other urban development projects in Iran. Upgrading the quality of life in new residential areas and preventing mistake repetition at other urban development projects can be taken as benefit from any similar projects in the country. This paper attempts to present residents' satisfaction assessment. the research project was conducted at three phases of the above mentioned residential project in Tehran. Some personal and family variables were studied for their affects on the satisfaction level of the residents from dhfferent social groups there. Data collection was conducted at the study field using a questioner filled in for a sample of 270 residents. Data analysis was also conducted using the SPSS software. The analysis results suggested that the satisfaction of residents on their houses was at mid-level. Theoretical mode was estimated to be equal to 3. the factors including satisfaction variable on the residential units by their residents shows that full satisfaction was only expressed on security level of the residential complex. The factor of "relationships among neighbors" was estimated at mid-level. Other factors such as facilities of the residential complex, landscape and view, and physical significances of the complex were associated with dissatisfaction. The importance assessments of these factors show that the complex facilities were of top – importance from the view point of residents , while security and view factors took the lower positions.}, Keywords = {Satisfaction,Residential units quality,Confirmatory factor analysis,navab}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {197-212}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی میزان کیفیت مجتمع‌های سکونتی با تأکید بر رویکرد رضایت‌مندی در محله نواب}, abstract_fa ={این مقاله با هدف ضرورت بازنگری و ارزیابی پروژه‌های توسعه شهری به ویژه طرح‌های تأمین نیازهای سکونتی اقشار کم درامد در خصوص میزان دست یافتن به اهداف مورد مطالعه صورت گرفت. به‌ این ترتیب محدوده مطالعه شده، یعنی سه فاز اجراء شده پروژه نواب انتخاب شده و میزان کیفیت مجتمع‌های سکونتی نواب با استفاده از رویکرد رضایتمندی ارزیابی گردید. همچنین وجود یا عدم تأثیر برخی از متغیرهای شخصی و خانوار بر درک میزان رضایت‌مندی از سوی ساکنان مختلف سنجش شد. حجم نمونه شامل 270 عدد و جمع‌آوری داده‌ها از طریق پر‌کردن پرسشنامه و یا مصاحبه رودررو و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار Spss Ver 15انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان رضایت‌مندی ساکنان نواب از واحدهای سکونتی تقریباً در حد متوسط (5>95/2>1 با میانه نظری 3) ارزیابی شد. در بین 6 عامل سازنده رضایت‌مندی از مجتمع‌های سکونتی، ساکنان تنها از امنیت مجتمع اظهار رضایت‌مندی کردند. روابط همسایگی را در حد متوسط و از سایر عامل‌ها (تسهیلات مجتمع، بهداشت مجتمع، دید و منظر، ویژگی‌های کالبدی) اظهار نارضایتی کردند. تسهیلات مجتمع بالاترین و امنیت مجتمع و دید و منظر کمترین اهمیت را از دید ساکنان داشتند. در بررسی میزان تأثیر متغیرهای شخصی و خانوار بر رضایتمندی درک شده از سوی ساکنان نتایج نشان داد که هیچ کدام از این متغیرها تأثیرگذار نبودند.}, keywords_fa = {کلید واژه‌ها: رضایت‌مندی,رضایت‌مندی از مجتمع‌های سکونتی,روش تحلیل عاملی تأییدی,نواب}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7340-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7340-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {Zeaieanfirouzabadi, Parviz and Valikhani, Ahmadreza and Ghanavati, Ezatollah}, title = {Coastal Land Form and High/ low Tide Mapping using Remote Sensing, GIS and GPS Technology in coastal regulation zone: Boshehr Area}, abstract ={Boshehr is a coastal city located along the warm waters of persian gulf. It is limited to zagros mountains persian gulf, hableh river and Tangestan town from north, south, west and east, respectively. The study area is in between sea and land areas. Such especial situations make the formation of specific land forms in coastal regulation zone (CRZ). Howevre, land from studies, especially land forms in CRZ (land between low water line and 500 meters from high water line) are well sensed. Therefore, such sensetive areas should be more considered and more efforts should be made to have better knowledge about them. This would enable a better planning and management of industrial, commercial,‌ residential, environmetal and tourism problems of these areas. for better analysis and getting best knowledge for mapping land forms of this area, remote sensing, GIS and GPS technologies have been used. In this research, geology soils, climate and hydrology of the area were first studied. then, the charachteristics of the area, CRZ definition, land forms classificahion and their precise definition and also collection of tide statistics were made. First, remote sensing, preprocessing of the data was made and then, using digital and visual interpretation techniques, different land forms were identified. regulation zone was drown. Based on ground truth data comparison, the final land from map within the CRZ was generated. the CRZ land from map showed thah the coatal areas of Boshehr are plagic in type and their formation is mainly due to land erosion factors than sea erosion. Also in this area, the rules of crz are not observed and must be seriously considered. Then, using extracted tidal and shore lines from satellite data, the coastal}, Keywords = {GIS,CRZ,RS,GPS,Land forms,high and low water line}, volume = {14}, Number = {1}, pages = {213-234}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تهیه نقشه لندفرم و جزر و مد ساحل شهرستان بوشهر با استفاده از RS، GIS، GPS در محدوده قانون‌مند ساحلی (CRZ)}, abstract_fa ={منطقه مطالعه شده شهرستان بوشهر با موقعیت بندری در ساحل آب‌های گرم خلیج فارس در استان بوشهر قرار گرفته و جزء مناطق ساحلی است و در محل تلاقی دو محیط خشکی و دریا می‌باشد. چنین موقعیت ویژه‌ای موجب شکل‌گیری شکل‌ها و لندفرم‌های خاصی در منطقه، به‌ویژه در محدوده قانون‌مند ساحلی CRZ شده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی منطقه از نظر زمین‌شناسی، خاک‌شناسی، اقلیمی و هیدرولوژیکی پرداخته شده و در مرحله بعد به بیان ویژگی نواحی ساحلی، تعریف CRZ، طبقه‌بندی لندفرم‌های ساحلی و تعریف دقیق آنها، تهیه آمار جزر و مد اقدام شد. با استفاده از دانش سنجش از دور (RS) ابتدا عملیات پیش‌پردازش و پردازش بر روی داده‌های ماهواره‌ای اعمال و با روش تفسیر رقومی و چشمی فرم‌های غالب در منطقه شناسایی شد. همچنین با استفاده از خطوط جزر و مد و خط ساحلی استخراج شده از داده ماهواره‌ای، منطقه CRZ مشخص و پس از مقایسه نتایج به‌دست آمده با برداشت‌های زمینی، نقشه لندفرم در محدوده قانونمند ساحل در محیط GIS تهیه شد. این نقشه نشان داد که ساحل شهرستان بوشهر از نوع ساحل پلاژیک بوده و در شکل‌دهی آن عوامل فرسایش خشکی نقش بیشتری را نسبت به عوامل فرسایش دریا داشته‌اند و همچنین در این منطقه قوانین مربوط مناطق ساحلی در محدوده CRZ رعایت نشده است که این امر باید به جد مورد توجه قرار گیرد.}, keywords_fa = {سنجش از دور,کلیدوا‍ژها: لندفرم,محدوده قانونمند ساحلی,سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی,سیستم موقعیت یاب جهانی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-81-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-81-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {1-20}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی نقش شورای اسلامی در توسعه روستایی (مطالعه موردی روستاهای شهرستان های خوی و نور)}, abstract_fa ={شوراهای روستایی از نهادهای محلی و مردمی هستند که با توجه به تمرکززدایی اداری و اجرایی، مدیریت امور روستایی را بر عهده گرفتند. به نظر می رسد شوراهای روستایی از توانایی لازم در مدیریت روستایی برخوردار نیستند و بیشتر کارگزار نهادهای دولتی هستند تا اینکه به صورت نهاد¬های مستقل و مردمی عمل کنند. سؤال اساسی تحقیق این است: چرا شورای روستاها، برخلاف انتظاراتی که از آن ها می¬رود، در توسعه یافتگی روستاها نقش چندانی ایفا نمی¬کنند؟ به منظور پاسخ به این سؤال، متغیر¬های رضایت، آگاهی و اختیارِ اعضای شورای روستایی دو شهرستان خوی (از شهرستان های استان آذربایجان غربی) و نور (از شهرستان¬های استان مازندران) بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است. پس از اثبات رابطه معناداری بین متغیرها مشاهده می شود که متغیر رضا یت از نقشی که شوراها بر عهده دارند بیشتر ین تأثیر مستقیم را نسبت به متغیرها ی آگاهی و اختیار بر توسعه روستایی دارد و می تواند به تنها یی 40 درصد از وار یانس متغیر توسعه روستایی را تبیین کند. متغیر اختیار از طریق متغیر واسط عملکرد شوراها نیز بیشترین تأثیر غیرمستقیم را بر توسعه روستایی دارد. در مجموع، 68 درصد از شوراها اعلام کرده اند اختیارات آن ها محدود است و 57 درصد اظهار داشته¬اند به طور کامل از وظایف خود آگاهی ندارند و درنهایت 53 درصد بیان کرده اند از کار خود رضایت کامل ندارند. (این متغیرها براساس شاخص سنجیده شده و تحلیل علل آن در تحقیق تشریح شده است.)}, keywords_fa = {واژه¬های کلیدی: روستا,توسعه روستایی,شورا,رضایت,¬ اختیار,آگاهی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-183-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-183-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {21-36}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سهم فضای مجازی از فضای خدمات شهری تهران و تأثیر خصوصیات شهروندان در میزان استفاده از خدمات فضای مجازی (مورد مطالعه: منطقه شش شهرداری تهران)}, abstract_fa ={چکیده با توجه به تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تمام ارکان زندگی و ظهور سیستم های فعالیتی مرتبط با خدمات شهری در فضای مجازی، در این مقاله فضای مجازی و رابطه آن با فضای شهری بررسی شده است؛ همچنین از بعد کارکرد اجتماعی فضا، کارکرد این فضای خدماتی مجازی در فضای شهری تحلیل شده و با مطالعه موضوع در محدوده منطقه شش تهران، سهم فضای مجازی در برخی از فعالیت¬های منتخب در این پژوهش نمایانده شده است. در مرحله بعد، به ارتباط خصوصیات فردی شهروندان با میزان استفاده از این فضا پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد هر چند فضای مجازی به میزان اندک و برنامه ریزی نشده در سیستم های فعالیتی مرتبط با خدمات کارکرد دارد، این کارکرد در حوزه های مختلف متفاوت است. دستاورد دیگر پژوهش این است که خصوصیات فردی از قبیل میزان وقت آزاد، سطح آشنایی با کامپیوتر و نوع دسترسی به آن با استفاده از فضای مجازی خدمات ارتباط مستقیم دارد و خصوصیات جنسیتی و سطح تحصیلات با استفاده از این فضا ارتباطی ندارد. در صورت مدیریت مناسب تغییرات ناشی از ظهور فضای مجازی خدمات، ضمن استفاده از ظرفیت های آن در طرح های توسعه شهری، از شدت کاربری شهری در برخی از مناطق کاسته می شود و می توان انتظار داشت که این رویکرد به تنهایی به تشدید فرصت های استفاده از خدمات به واسطه تفاوت های جنسیتی و اجتماعی منجر نشود.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: فناوری اطلاعات و ارتباطات,فضای مجازی,فضای فیزیکی,فضای شهری,خدمات شهری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10656-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10656-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {37-54}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تأثیر جهانی شدن بر ماهیت مرزها}, abstract_fa ={چکیده مرز یکی از مفاهیم اساسی و مهم در جغرافیای سیاسی است؛ اما امروزه بحث¬های زیادی درباره از میان رفتن و بی اهمیت شدن مرز در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث درباره جهانی شدن و تأثیر آن بر مرزها آن چنان گسترش یافته است که در باور برخی صاحب نظران به ویژه علوم اجتماعی چنین جلوه می کند که با توجه به پیشرفت¬های علمی و تکنولوژیک، دیری نخواهد گذشت که خانواده بشری شاهد از میان رفتن جدایی¬های مرزی و سرزمینی و هویتی خواهد بود و جهان سیاسی در عمل به «دهکده» ای یکدست تبدیل خواهد شد. این تحقیق با رویکرد جغرافیای سیاسی سعی دارد تا تأثیر فرایند جهانی شدن را بر ماهیت مرزها بررسی کند. به این معنا که شکل گیری جنبه های مختلف جهانی شدن اگرچه باعث تحولات زیادی در ابعاد مختلف شده است، این تحولات نتوانسته¬ ماهیت مرزها را تحت تأثیر قرار دهد. استدلال اصلی تحقیق این است که ماهیت مرز با توجه به فرایند جهانی شدن، تحت تأثیر قرار نگرفته است. در این باره این باور وجود دارد که از ابتدا جهان خلقت براساس تفاوت و نیز دیدگاه و منافع متفاوت انسان ها بنا شده است و تا زمانی که انسان وجود دارد مرزها نیز وجود خواهند داشت و جهانی شدن و گسترش ارتباطات و غیره، جایگاه و نقش مرزها را در زندگی اشتراکی انسان ها از بین نمی برد.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: ماهیت مرز,جهانی شدن,جغرافیای سیاسی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8151-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8151-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {55-72}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {زلزله تهران و ارزیابی فضایی آسیب پذیری بنگاه های اقتصادی: مطالعه موردی شبکه بانکی شهر تهران}, abstract_fa ={چکیده امروزه، در بیشتر کشورهایی که با حوادث و خطرهای طبیعی روبه رویند، استقرار کاربری ها و خدمات عمومی و اجتماعی با توجه به الگو و عوامل مؤثر بر مخاطرات صورت می گیرد. با اینکه بخش عمده ای از سکونتگاه های کشور ایران در معرض خطرهای ناشی از این حوادث غیرمترقبه قرار دارد، به رعایت استانداردهای لازم کمتر توجه شده است. یکی از این مخاطرات در ایران، زلزله است که بیشتر شهرهای کشور را تهدید می کند و تهران به عنوان پایتخت ایران از مهم ترین شهرهای در معرض این خطر است. این مقاله پژوهشی است کاربردی که به منظور ارزیابی آسیب پذیری بنگاه های اقتصادی شهر تهران در برابر زلزله، با استفاده از تحلیل مکانی انجام شده و هدف اصلی آن، برآورد منابع مالی و انسانی مورد تهدید شبکه بانکی شهر تهران است. پس از بررسی شرایط عمومی زلزله خیزی شهر تهران، توزیع جمعیت ساکن در سال 1385، شعبه های بانک های مختلف و تعداد نیروی انسانی شاغل و منابع جذب شده و در اختیار بانک ها، داده ها جمع آوری و با استفاده از توابع تحلیل فضایی و مدل های عددی شبیه سازی زلزله و آثار آن ارزیابی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در صورت وقوع زلزله ای با شدت بیش از هشت ریشتر، بیش از 80درصد منابع مالی و انسانی در معرض تهدید مستقیم خواهند بود. ارائه و سطح بندی پهنه های مخاطره آمیز می تواند به عنوان راهنمایی برای برنامه ریزان و مدیران بانک های مختلف در مکان یابی و استقرار شعبه های جدید و مقاوم سازی شعبه های موجود، مفید و موثر باشد.}, keywords_fa = {تهران,واژه های کلیدی: مخاطرات محیطی,زلزله,شبکه بانکی,منابع مالی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1838-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1838-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {73-96}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل و ارزیابی مکانگزینی فضاهای آموزشی شهر اصفهان}, abstract_fa ={چکیده در این پژوهش مکانگزینی فضاهای آموزشی شهر اصفهان بررسی و تحلیل شده است. هدف پژوهش، سنجش تعامل معیارهای مکانیابی با مکانگزینی وضع موجود فضاهای آموزشی است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و در سطح 246 مدرسه نمونه از 841 فضای آموزشی شهر اصفهان انجام شده است. برای سنجش تعامل معیارهای مورد مطالعه، از آزمونهای «تحلیل واریانس یکطرفه» و «توکی» استفاده شده است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد رابطه فضاهای آموزشی با کاربریهای ناسازگار، شرایط اقلیمی و دسترسی معنادار است. در مقابل، فضاهای آموزشی با سایر معیارهای مکانیابی ارتباطی ندارد و بین معیارهای مکانیابی و مکانگزینی وضع موجود فضاها تفاوت معناداری وجود دارد. مجموع این عوامل باعث شده است فضاهای آموزشی اصفهان سازگاری، همجواری و مطلوبیت مناسبی نداشته باشد. واژه های کلیدی: سازگاری، فضاهای آموزشی، مطلوبیت، مکانگزینی، مکانیابی، همجواری، اصفهان.}, keywords_fa = {اصفهان,واژه های کلیدی: سازگاری,فضاهای آموزشی,مطلوبیت,مکانگزینی,مکانیابی,همجواری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4650-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4650-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {97-116}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مناسب ترین تکنولوژی تعیین موقعیت جهت سیستم های حمل و نقل هوشمند در ایران و طراحی یک GIS مکانمند- زمانمند براساس آن}, abstract_fa ={چکیده حرکت به سمت سیستم های اطلاعات جغرافیایی مکانمند- زمانمند از برجسته¬ترین پژوهش ها در زمینه سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. در این سیستم ها تغییرات مکانی و زمانی بر روی داده ها، هم زمان با وقوع، باید به نحوی در سیستم منعکس و بر روی مدل های مربوط اعمال شود. یکی از راه های به دست آوردن تغییرات، استفاده از روش های تعیین موقعیت متحرک است. اما انتخاب روش تعیین موقعیت مناسب، تابع عوامل مؤثرِ بی شماری است که در نظر نگرفتن هرکدام از آن ها موجب محدود شدن استفاده از سیستم و در نهایت ضعف اجرایی آن خواهد شد. در این تحقیق روش های تعیین موقعیت متحرک ارزیابی شده است و از این میان، تعدادی که قابلیت اجرایی در کشور داشته و متداول اند، جهت انتخاب دقیق تر مورد بحث قرار گرفته اند. پس از آن مناسب ترین روش تعیین موقعیت در ایران معرّفی شده و براساس آن، یک سیستم اطلاعات جغرافیایی مکانمند- زمانمند نمونه طراحی و اجرا شده است. این سیستم به طور کامل از سوی مؤلفان طراحی و اجرا شده و دارای قابلیت های ویرایشی، تناظریابی نقشه ای و تجزیه و تحلیل مسیریابی مکانمند- زمانمند براساس کمترین فاصله و زمان دسترسی ممکن بین دو نقطه است.}, keywords_fa = {ایران,واژه های کلیدی: سیستم اطلاعات جغرافیایی مکانمند- زمانمند,تعیین موقعیت,حمل و نقل هوشمند}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10162-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10162-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {117-130}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل زنجیره ای مارکوف}, abstract_fa ={چکیده در دهه های اخیر، تغییرات سریع کاربری اراضی و پوشش زمین در حومه شهرهای بزرگ ایران، به ویژه شهر تهران به عنوان پایتخت، با پیامدهای مهمی چون تخریب منابع طبیعی، آلودگی های زیست محیطی و رشد نامناسب شهرها همراه بوده است. متأسفانه بخش مهمی از این تغییرات، غیر اصولی و خارج از برنامه ها و ضوابط بوده است. مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و امکان سنجی و پیش بینی این تغییرات در سال های آینده می تواند در برنامه ریزی و استفاده بهینه از منابع و کنترل و مهار تغییرات غیراصولی در آینده گام مهمی باشد. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست مربوط به سال های 1976، 1988 و 2000م، اطلاعات جانبی و مدل زنجیره ای مارکوف، تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین طی این 24سال در حومه شهر تهران بررسی شده است. نتایج حاکی از گسترش بی رویه مناطق ساخته شده و تخریب شدید اراضی کشاورزی طی این دوره در منطقه مورد مطالعه است. برای آگاهی از میزان تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، مدل زنجیره ای مارکوف درجه اول به عنوان مدل پیش بینی کننده در نظر گرفته شده است. با کالیبره کردن مدل برای سال 2000م با استفاده از داده های نقشه ای موجود، نتایج به دست آمده برای پیش بینی تغییرات آینده در سال 2012م منطقه استفاده شده است.}, keywords_fa = {تهران,واژه های کلیدی: مدل زنجیره ای مارکوف,تغییرات پوشش زمین,پیش بینی تغییرات,تصاویر ماهواره ای لندست}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4989-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4989-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {131-154}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {فعالیتهای اقتصادی خاص و آثار آن بر اقتصاد روستایی (مورد: کمباین داری در استان فارس)}, abstract_fa ={چکیده تنوع فضایی روستاهای ایران سبب بهره وری های اقتصادی متنوع در روستاها شده؛ به گونه ای که در بعضی نواحی روستایی ایران فعالیتهای اقتصادی در سطوح گوناگون و با ویژگی های خاص شکل گرفته است. یکی از بارزترین این ویژگی ها، وارد کردن و دخالت دادن فناوریهای نوین در عرصه فعالیت های اقتصاد روستایی است. ورود کمباین به عرصه کشاورزی ایران، ضمن اینکه خود یکی از شاخصهای گذر از کشاورزی سنتی به کشاورزی تجاری و ماشینی است، به شکلگیری و گسترش نوع خاصی از مشاغل ازجمله کمباین داری و فعالیت های مربوط به آن منجر شده است. استان فارس به لحاظ برخورداری از شرایط لازم در زمینه فعالیت های کشاورزی، منطقه مساعدی برای شکل‎گیری و گسترش این فعالیت بوده است. ایجاد و گسترش هر نوع فعالیت اقتصادی در سکونتگاههای انسانی اعم از روستا یا شهر دارای ابعاد و آثار مثبت و منفی است و این آثار در تمام زمینهها به ویژه در اقتصاد جامعه پدیدار می شود. بنابر این، مسئله اصلی این پژوهش، بررسی آثار اقتصادی این نوع خاصِ فعالیت در آن دسته از روستاهایی است که به عنوان معیشت غالب در آن ها مطرح است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، جزء مطالعات اکتشافی است و با بهره گیری از روش شناسی علمی و با استفاده از ابزار پرسش نامه و مصاحبه، به دنبال یافتن پاسخی مستدل و منطقی برای چرایی و چگونگی شکل گیری و گسترش این فعالیت و اثربخشی اقتصادی آن بر فرایند توسعه در روستاهای مورد مطالعه است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بهرغم موانع و مشکلات پیش روی کمباین داران، این فعالیت در ارتقای شاخص های اقتصادی روستاهای مورد مطالعه آثار مثبتی داشته است.}, keywords_fa = {توسعه روستایی,واژه های کلیدی: آثار اقتصادی,کمباین داری,استان فارس}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5960-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5960-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {155-176}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {پایش تغییر های تراز آبی در دریاچۀ هامون، مبتنی بر تحلیل سری زمانی تصاویر سنجش از دوری}, abstract_fa ={چکیده هامون، مهم ترین پهنۀ آبی داخلی ایران، در ناحیۀ بیابانی سیستان جای دارد و زیرساخت مناسبی را برای آن فراهم آورده است. در سیستان، حیات وابسته به هامون است و اهمیت این دریا در تمام ساختارهای زندگی مردم منطقه مشهود است. به علت اهمیت فراوان هامون، مسائل و نارسایی های آن نیز مهم است و توجهی دوچندان را طلب می کند. حفظ عرصه های آبی هامون و پایش دگرگونی های آن، ازجمله این الزام ها است. این تحقیق با هدف پایش تغییر های تراز آبی در هامون، از طریق تحلیل سری زمانی داده های ماهواره ای و پی جویی علل و عوامل ایجابی آن انجام شده است. بدین منظور، سری زمانی تصاویری را که دارای مشابهت زمانی‏اند، از سنجنده های MSS, TM & ETM+ ماهواره Landsat، در یک دوره سی ساله، با هدف آشکار سازی تغییر های تراز آبی پردازش کردیم؛ سپس با استفاده از عملیات پیمایشی مبتنی بر جمع آوری نقاط کنترل زمین (GCP) از بستر خشکیده دریاچه، اندازه‏گیری مستحدثات درون دریاچه و جمع آوری دیگر داده های میدانی؛ و به منظور تعیین مقدار تغییر در تراز آبی و تعیین علت های شکل‏گیری آن، یافته ها را بازپردازش و تحلیل کردیم. نتایج به دست آمده از این بررسی ها، تغییر در عرصه های آبی هامون را- که به زیان بخش ایرانی (هامون صابری) و به نفع بخش افغانی (هامون پوزک) است- تأیید می کند. مقایسه عرصه های آب گیری شده هامون در دو مقطع زمانی 1355 و 1384 با ارتفاع آبی برابر، و بهره گیری از قانون ظروف مرتبط، مؤید کاهش مساحت دریاچه به 357 کیلومتر مربع (10.6%-) است. توزیع فضایی این کاهش، یکسان نبوده و در بخش ایرانی آن (هامون هیرمند)، 777 کیلومتر مربع از عرصه آبی کاسته شده است؛ در حالی که عرصه جدیدی به مساحت 492 کیلومتر از بخش های غیر آب گیر هامون پوزک در افغانستان، آب گیر شده است. پویش علل و عوامل شکل گیری این رویداد، تغییر در بستر هامون از طریق افزایش ارتفاع را تأیید می کند که حاصل از انباشت رسوب های بادی به واسطه احداث موانع در مسیر حرکت طوفان های شن است. این موانع با هدف های عمرانی (جاده و دیوار ساحلی ) احداث شده اند؛ اما بی توحهی به مسائل زیست محیطی در احداث آن، تبعاتی مانند جلوگیری از حرکت طوفان های شن و انباشت آن در بخش های جنوبی هامون را به دنبال داشته است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: تصاویر ماهواره ای,تراز آبی,هامون,سیستان,زابل}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6406-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6406-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {AVHRR}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {177-202}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل آستانه های اقلیمی برای رشد مراتع با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعه موردی زاگرس)}, abstract_fa ={چکیده تغییرات عناصر اقلیمی می توانند بر وضعیت فنولوژی گیاهان مانند تاریخ شروع سبزینگی، اوج رشد و شروع پیری گیاه تأثیرات قابل توجهی بگذارند. تصاویر NOAA/AVHRR و داده¬های اقلیمی مربوط به سال 2006م است که در مراتع زاگرس در سطوح کم، متوسط و متراکم برای تعیین آستانه های اقلیمی بررسی شده است. نتایج طبقه بندی حاصل از همبستگی ترکیب مقادیر حداکثر شاخص اختلاف گیاهی نرمال شده (NDVI) و عناصر اقلیمی درون¬یابی¬شده (بارش، دما و رطوبت نسبی) به صورت ماهانه عبارت انداز: بالاترین R2 در مراتع متراکم (6478/0) و کمترین R2 در مراتع کم تراکم (136/0). به طور کلی، تراکم مراتع زاگرس براساس ارتفاع زیاد می¬شود. در عناصر اقلیمی بارش با ارتفاع زیاد و با دما کم می شود؛ اما رطوبت توزیع نامتعادل تری نسبت به ارتفاع دارد. در مراتع کم تراکم، بارش تا 220میلی متر بر مقدار NDVI می افزاید و دمای 4 درجه سانتی¬گراد آستانه رشد پوشش گیاهی است. در مراتع نیمه متراکم، بارش 108-38 میلی¬متر و دمای 21-18 درجه سانتی گراد بر رشد پوشش گیاهی تأثیر می گذارد و در زمستان دمای بالای 12 درجه سانتی گراد مقدار NDVI را افزایش می دهد. در مراتع متراکم، بارش 109- 33 میلی¬متر و دمای 22- 16 درجه سانتی¬گراد باعث افزایش NDVI می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد به طور کلی در همه سطوح تراکم مراتع زاگرس، رطوبت نسبی بیش از40درصد باعث افزایش مقدار NDVI می¬شود، همچنین در زمستان نقش اصلی را در افزایش NDVI عنصر دما، و در تابستان عنصر بارش ایفا می¬کند، اما در بهار هر دو عنصر بارش و دما تأثیر موازی دارند.}, keywords_fa = {بارش,واژه های کلیدی: دما,رطوبت نسبی,مراتع زاگرس}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1949-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1949-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {203-228}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {استفاده از مفهوم تراکم ادراکی در برقراری مطلوبیت محیطی مورد مطالعه: محله اسپه کلا شهر آمل}, abstract_fa ={چکیده هدف اصلی استفاده از تراکم در برنامه ریزی های شهری، ایجاد مطلوبیت محیطی است؛ ضمن اینکه تراکمی در هر محیط مناسب است که در آن مطلوبیت محیطی نیز وجود داشته باشد. بنابر آنچه گفته شد هدف این پژوهش، بررسی روشی برای برقراری توازن بین میزان تراکم جمعیتی و مطلوبیت محیطی است. فرضیه تحقیق نیز این است: با استفاده از مفهوم تراکم ادراکی می توان شرایط دست یابی به این توازن و تراکم مناسب هر محیط را فراهم کرد. شهرنشینان میزان تراکم موجود در محیط را نه برمبنای تراکم های عددی واقعی آن محیط، بلکه براساس قضاوت ذهنی ادراک می کنند. این ادراک و قضاوت ذهنی آن ها به یک سری نشانه هاو عواملی وابسته است. در واقع با شناخت این نشانه ها و اولویت بندی و طراحی در جهت کاهش آثار منفی آن ها و نیز ایجاد مطلوبیت محیطی، می توان حتی تراکم های جمعیتی بالا را مطلوب کرد و از تأثیرات منفی آن ها کاست. در این پژوهش پس از تحلیل نحوه توزیع تراکم ها در شهر آمل- به عنوان شهری با الگوی توسعه متراکم- با استفاده از روش آنتروپی و انتخاب یک محله متراکم از این شهر، میزان تراکم از نظر ساکنان آن محله تحلیل شده است. حدود 94 درصد پاسخ دهندگان تراکم بالا و بسیار بالایی را از محله ادراک کرده اند. همچنین در این بررسی از پاسخ دهندگان درخواست شد نشانه های مؤثر را در چنین ادراکی از میزان تراکم بیان کنند. پس از جمع بندی نشانه ها، به منظور شناخت میزان اهمیت هریک از آن ها و ضریب تأثیرگذاری شان (با توجه به ویژگی های محله) در ادراک مردم، از روش مقایسه های زوجی استفاده شده است. در پایان نیز برای دست یابی به توازن بین تراکم و مطلوبیت محیطی، پیشنهادهایی ارائه شده است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: تراکم جمعیتی,مطلوبیت محیطی,تراکم مطلوب,احساس ازدحام,تراکم ادراکی,محله اسپه کلا}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3379-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3379-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {225-274}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی کلاسیک کارایی استان های کشور از لحاظ توسعه یافتگی با استفاده از روش DEA}, abstract_fa ={چکیده سنجش کارایی مناطق از آنجا ضرورت می یابد که در شرایط امروز مناطق با کمبود منابع و امکانات روبه رویند. بنابراین، این منابع باید به گونه ای تخصیص داده شود که بتوان بیشترین تولیدات یا خدمات را از طریق منابع موجود عرضه کرد . در این مقاله عملکرد و کارایی استان ها از لحاظ توسعه یافتگی به روشی مقایسه ای در سطح کشور ارزیابی شده است. یکی از مؤثرترین روش هایی که برای اندازه گیری کارایی می تواند مورد استفاده قرار گیرد، مدل تحلیل پوششی داده ها (DEA) است. این روش با اینکه در این موردکاربرد ندارد، روشی توانمند و پیشرو به شمار می رود و امروزه به منظور ارزیابی و برآورد کارایی جایگاه ویژه ای در زمینه های مختلف یافته است. ازاین رو در این تحقیق، کارایی توسعه یافتگی استان های سی گانه کشور با استفاده از این روش ارزیابی شده است. استفاده از این روش علاوه بر رتبه بندی استان های کشور از نظر کارایی، استان های الگو و مختصات هدف خروجی های هر استان را نیز ارائه کرده است که درنتیجه ورودی مناسبی جهت برنامه ریزی های میان مدت و بلندمدت ملی به شمار می آید. بر اساس یافته های تحقیق، ده استان آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران، خراسان جنوبی، زنجان، سمنان، قزوین، قم، گیلان و یزد دارای کارایی واحد شده و به عنوان استان های دارای عملکرد برتر در کشور از نظر بیشترین توسعه یافتگی با کمترین امکانات (کارایی توسعه یافتگی) معرفی شده اند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: توسعه یافتگی,تحلیل پوششی داده ها DEA,کارایی,استان ها. ایران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6181-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6181-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {229-254}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {استفاده از استنتاج گری فازی برای مدل سازی روابط مکانمند در محیط GIS}, abstract_fa ={چکیده روابط توپولوژیک میان عوارض مکانی فازی یکی از اطلاعات مهم و اساسی در سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. استخراج این نوع روابط، در کنار اطلاعات مکانی و توصیفی، می تواند در بسیاری از فرایندهای تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد. برای مدل کردن این روابط مسائل و مشکلاتی وجود دارد؛ مانند متحرک بودن پدیده های مکانی، عدم قطعیت و ابهام در عوارض و ماهیت میان خود عوارض. این مشکلات باعث می شود استخراج این روابط پیچیدگی های زیادی داشته باشد. در این مقاله، روشی جدید برای مدل کردن این روابط و استخراج متغیرهای بیانی برای نواحی فازی ارائه می شود. در این روش از محاسبه میزان شباهت میان ماتریس های 9- اشتراکی کرسپ و فازی برای استخراج متغیرهای بیانی استفاده می شود. این متغیرها دربردارنده نوع روابط توپولوژیک و کمیت سنج هایی هستند که قدرت روابط را نشان می دهند. با توجه به اینکه استخراج این متغیرها به عمل گرهای فازی وابستگی مستقیم دارند، مقایسه ای میان عمل گرهای مختلف فازی برای به دست آوردن جواب بهینه انجام شده است. در پایان، سیستم استنتاج گر فازی بر اساس نوع روابط استخراج شده طراحی شده است. این سیستم میزان پیغام هشدار را برای یک کاربرد خاص براساس میزان فرکانس فازی به کاربر اعلام می کند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: سیستم اطلاعات مکانی,اپراتورهای فازی,سیستم استنتاج گر فازی,متغیرهای بیانی,توپولوژی فازی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12197-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12197-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {275-294}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {روند تغییرات الگوی مورفولوژیکی رودخانه خرم آباد با استفاده از RS، GISو Auto Cad}, abstract_fa ={چکیده خصوصیات مورفولوژی رودخانه ها به واسطه ویژگی پویای آن، همواره دچار تغییرات هستند و این تغییرات می تواند بر سازه های بناشده در حاشیه رودخانه ها، زمین های کشاورزی و غیره آثار منفی بگذارد. در این پژوهش، مورفولوژی قسمتی از رودخانۀ خرم آباد در استان لرستان از روستای چغاخندق تا روستای غلامان سفلی به طول 5/19 کیلومتر بررسی شده است. با استفاده از عکس های هوایی سال 1334، تصاویر سنجنده TM ماهواره Land Sat سال 1377 و تصاویر Aster سال 1384 مسیر رودخانه در سه دوره زمانی و در محیط نرم افزار Arc GIS رقومی شده است؛ در مرحله بعد در محیط نرم افزاری Auto Cad پارامترهای هندسی رودخانه مانند طول موج، طول دره، ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی و شعاع دایره مماس بر قوس ها، برای بررسی تغییرات با روش برازش دایره های مماس بر قوس رودخانه اندازه گیری شده است. در ادامه با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل های آماری بر روی پارامترهای هندسی صورت گرفته است. نتایج مطالعۀ این پارامترها و مقایسۀ آن ها در سه بازه زمانی مورد بررسی نشان می دهد در این محدوده تعداد 17 مئاندر از سال 1334 تا سال 1377 حذف شده و تعداد مئاندرها از سال 1377 تا سال 1384 از 51 به 53 افزایش یافته است. مقادیر پارامترهای هندسی به دست آمده در سه دوره نیز تغییرات شکل و پلان رودخانه را نشان می دهد. اصلی ترین دلیل این تغییرات، تغییر کاربری اراضی اطراف رودخانه و به طور کلی دخل و تصرف انسان در بستر رودخانه است.}, keywords_fa = {تغییر کاربری اراضی,واژه های کلیدی: ژئومورفولوژی,مورفولوژی رودخانه,خرم آباد,پارامتر های هندسی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-986-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-986-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {3}, pages = {295-312}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {کاربرد رویکرد توسعه حمل و نقل محور (TOD) در برنامه ریزی کاربری زمین های شهری نمونه مطالعه: ایستگاه مترو صادقیه}, abstract_fa ={چکیده آمار جهانی نشان می دهد در دهه های اخیر، روند روبه گسترشی از سکونت جمعیت در نواحی شهری در حال جریان است. وجود ایستگاه های مترو به عنوان میدان جاذبه ای عمل می کند که به رشد انواع کاربری ها در محدوده پیرامون و حوزه نفوذ ایستگاه ها منجر می شود. به دلیل نبود برنامه ریزی، این رشد به آشفتگی محیطی و نداشتن کارایی بهینه انواع کاربری ها جهت ارائه خدمات می انجامد. رویکرد اساسی برای سامان دهی کاربری زمین ها، رویکرد توسعه حمل ونقل محور است. بدنه اصلی این رویکرد از خطوط حمل ونقل تشکیل شده است که بر جابه جایی جمعیت و خدمات تأثیر زیادی دارد. در امتداد این مسیر کاربری های مسکونی و تجاری با تراکم های بالا قرار می گیرد. هدف این پژوهش، برنامه ریزی کاربری زمین ها با رویکرد توسعه حمل ونقل محور است. بنابراین، پس از بررسی رویکردهای تلفیق کاربری زمین ها و حمل و نقل شهری، با استفاده از نرم افزار GIS اطلاعات مربوط به نحوه استفاده از زمین ها، استخراج و تحلیل شده است. بر این مبنا و بر اساس مدل تصمیم گیری MCDM و بررسی سه متغیر و ده معیار اثرگذار در چهار سطح، نتایج نشان می دهد معیار ارتقای حمل ونقل عمومی و زیرمعیارهای افزایش فضای سبز و افزایش بهره اقتصادی به عنوان اولویت های برگزیده، انتخاب و بر اساس آن برنامه ریزی کاربری زمین ارائه شده است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: مترو,توسعه حمل و نقل محور,مجتمع ایستگاهی,برنامه ریزی کاربری زمین ها,حمل و نقل شهری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11257-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11257-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {1-21}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل فضایی تعامل تخلفات ساختمانی و آسیب پذیری ناشی از زلزله: مناطق شهر اصفهان}, abstract_fa ={چکیده تخلفات ساختمانی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فضایی بسیار زیادی دارند. عمده پیامدهای کالبدی ـ فضایی را می توان در توسعه بی رویه و بی قاعده شهری، رشد ساختمان های ناامن، اسکان های غیر رسمی، ناموزونی و زشتی در سیمای شهری، تغییر چشم انداز و سیمای بصری شهر، نبود تناسب بین تراکم ارتفاعی، تراکم جمعیتی و ... را نام برد. این پژوهش به بررسی ساخت و سازهای سال های اخیر و وضعیت تخلفات ساختمانی در مناطق شهر اصفهان پرداخته است و به دنبال این پرسش است که تخلفات ساختمانی چرا و چگونه در شهر اصفهان صورت می گیرد و تا چه اندازه آسیب پذیری شهر را در برابر خطر زلزله افزایش می دهد. روش تحلیل استفاده از تحلیل های مقایسه ای (بین مناطق یازده گانه شهر اصفهان)، تحلیل انتروپی شانون و تحلیل همبستگی دو متغیره برای آزمون فرضیه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که 1- بیش ترین تخلفات ساختمانی در شهر اصفهان و در مناطق حاشیه ای آن صورت می گیرد؛ 2- گونه های تخلف ساختمانی در شهر اصفهان به شکلی است که آسیب پذیری لرزه ای را افزایش می دهد؛ 3- با توجه به نوع بافت در هر منطقه، میزان آسیب پذیری لرزه ای مناطق شهر نیز در حال افزایش است.}, keywords_fa = {اصفهان,کلید واژه ها: ساخت و سازهای شهری,تخلفات ساختمانی,آسیب پذیری شهری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7155-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7155-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {23-42}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {جهانی شدن اقتصاد و چالش پایداری در منطقه کلان شهری تهران}, abstract_fa ={چکیده جهانی شدن اقتصاد واقعیت زندگی معاصر است. گردش جهانی سرمایه، کالا و اطلاعات به عنوان مهم ترین عوامل تولید و نیروهای جهانی شدن صورت بندی جدیدی از روابط اقتصادی، اجتماعی و فضایی را شکل داده است. در این میان ظهور شهرهای جهانی به عنوان مراکز اصلی استقرار کارکردهای نوین و اتصال و پیوند اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی از مهم ترین پیامدهای فضایی جهانی شدن می باشد. این مراکز علاوه بر کمک به استقرار و بالندگی تجدید ساختارهای اقتصادی- اجتماعی ناشی از جهانی شدن، زمینه پویایی اقتصادی و کارکردی بستر های محلی، منطقه ای و حتی ملی را فراهم می کنند. این به آن مفهوم است که شهرها به ویژه مناطق کلان شهری برای رسیدن به رشد و توسعه پایدار اقتصادی نیازمند برقراری پیوندها و تعاملات مثبت با تحولات جهانی شدن و الزامات ناشی از آن هستند. استدلال بر این است که یکی از عوامل ناپایداری منطقه کلان شهری تهران در دو دهه اخیر نبود ارتباط و تعامل مثبت با جهانی شدن و شبکه شهرهای جهانی بوده است. از این رو تحقیق حاضر، جایگاه منطقه کلان شهری تهران را بر مبنای شاخص های جهانی شدن اقتصاد و شهرهای جهانی مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که منطقه کلان شهری تهران هنوز وارد فرایند جهانی شدن اقتصاد نشده و خارج از شبکه شهرهای جهانی قرار دارد، به طوریکه بررسی شاخص میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی(سال 1372-86) و حجم تجارت خارجی(سال 1378-83) به عنوان دو مؤلفه اصلی جهانی شدن اقتصاد و مقایسه تطبیقی آن با برخی از مناطق کلان شهری نشان دهنده سهم ضعیف منطقه کلان شهری تهران بوده است. همین طور بررسی نتایج تحقیقات جهانی انجام شده در مورد شهرهای جهانی نشان می دهد که منطقه کلان شهری تهران خارج از شبکه شهرهای جهانی قرار دارد.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: جهانی شدن اقتصاد,پایداری,شهرهای جهانی,منطقه کلان شهری تهران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4896-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-4896-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {43-60}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحول در مفهوم و پارادایم برنامه ریزی کاربری اراضی}, abstract_fa ={چکیده با شروع هزاره سوم و تغییرات ایجاد شده در تمام ابعاد زندگی، پارادایم کاربری اراضی نیز باید یک دگردیسی در تلاقی با جهان و هزاره جدید داشته باشد، چرا که سبک زندگی سنتی امروز بشر متناسب با نیاز جامعه اطلاعاتی که در حال شکل گیری است، نمی باشد؛ بنابراین ارائه یک الگوی مناسب از برنامه ریزی کاربری اراضی با توجه به "کاربری های مجازی"، در عصری که از آن با عنوان عصر اطلاعات یاد می شود، ضروری است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با دیدگاه انتقادی، شیوه فعلی برنامه ریزی کاربری اراضی در سطح شهر را به نقد کشیده و با بازتعریفی از نظام برنامه ریزی کاربری اراضی، به مدد شیوه های نوین و بهینه، بنیان اندیشه ای جدید را که از آن با عنوان کاربری های مجازی یاد می شود ، پی می افکند.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: پارادایم,فناوری ارتباطات و اطلاعات (فاوا),برنامه ریزی کاربری اراضی,برنامه ریزی کاربری مجازی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2517-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2517-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {61-79}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {مقایسه صنعت گردشگری در شهرهای استان خراسان جنوبی}, abstract_fa ={چکیده در این تحقیق با استفاده از مدل های مختلف(از جمله تحلیل پوششی داده ها) اقدام به مقایسه صنعت گردشگری در شهرهای استان خراسان جنوبی شد. برای آن که وضعیت شهر فردوس در این استان بررسی شود، جایگاه و موقعیت این شهرستان مورد تاکید بیش تری بوده است. به این ترتیب، ضمن تبیین مشکلات و تنگناهای این صنعت در استان خراسان جنوبی، از موفقیت ها و شکست های احتمالی شهرستان های مختلف برای اعتلای این صنعت در این استان بهره برداری شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که پس از اجرای مدل های CCR و BCC ورودی محور و خروجی محور و نیز مدل جمعی، فردوس در مقایسه با سایر شهرها جزء شهرهای کارا قرار نگرفت و نیز در روش تعداد دفعات و روش مجموع وزنی تعداد دفعات، حایز رتبه هفتم بوده است و در مجموع، چهار شهر از یازده شهر بررسی شده، در رتبه های پایین تر از فردوس قرار داشتند، بنابراین می توان گفت که رتبه فردوس در میان سایر شهرها نامناسب بوده است. در نهایت با توجه به نتایج حاصل می توان چنین استنباط کرد که ناکارایی موجود در فردوس ناشی از ناکارایی مدیریتی و ناکارایی مقیاس است؛ به عبارت دیگر و با توجه به مدل های معرفی شده، چنان چه میزان سرمایه گذاری های انجام شده در فردوس و قاین یکسان فرض شود، در سال مورد بررسی فردوس تقریباً 33 درصد عدم کارایی داشته است که به معنای هدر رفتن حدود یک سوم منابع است. به این ترتیب که در صورت کارا عمل کردن می توانسته است تعداد گردشگران ورودی و درامد حاصل از آن را حدود 3/1 برابر افزایش دهد.}, keywords_fa = {مدل تحلیل پوششی داده ها,صنعت گردشگری,خراسان جنوبی,شهر فردوس}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10979-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10979-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {82-102}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی کارایی مدل سلول های خودکار در شبیه سازی گسترش اراضی شهری در حومه جنوب غرب تهران}, abstract_fa ={چکیده مدل سلول های خودکار یا به اختصار CA در سال های اخیر کارایی زیادی برای شبیه سازی توسعه اراضی شهری در مناطق مختلف جهان نشان داده است. در تحقیق حاضر گسترش اراضی مسکونی در حومه جنوب غرب تهران با استفاده از این مدل شبیه سازی شد. با استفاده از مدل وزن های شاهد ، همبستگی توسعه اراضی مسکونی با داده های مکانی مختلف بررسی و از نتایج آن در شبیه سازی استفاده شد. سال 71 به عنوان مبدأ شبیه سازی انتخاب شد و سه مدل Direct، WoE و Hybrid با پارامترهای مختلف در نرم افزار طراحی شده اجرا و نتایج حاصل از پیش بینی های انجام شده برای سال های 75، 81 و 1400 مورد ارزیابی قرار گرفت. دقت این مدل با خطای حداکثر 60 متر برای سال 75 معادل 83 درصد و با تلرانس 5 سلول (خطای حداکثر 100 متر) برای سال 81 معادل 78 درصد است. نتایج حاصل از این تحقیق قابلیت های مدل CA برای پیش بینی و مدل سازی تغییرات کاربری در شرایط منطقه مطالعه را نشان می دهد و ارزیابی و بررسی های بیش تر برای بهینه سازی این مدل در شرایط مختلف توصیه می شود.}, keywords_fa = {شبیه سازی,سلول های خودکار,مدل وزن های شاهد}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12319-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12319-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {104-120}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی شهرک های صنعتی با استفاده از MCDM فازی در GIS}, abstract_fa ={چکیده در حال حاضر با در نظر گرفتن عوامل جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مکان ها و نواحی برای تجمع واحدهای صنعتی به صورت شهرک یا مجتمع، انتخاب و سازمان دهی می شوند. برای دستیابی به این مقصود، لازم است که پس از فرایند تعیین مکان های مناسب، تصمیم گیری مقتضی به منظور تشخیص مکان بهینه نهایی انجام شود. این موضوع با در نظر گرفتن شرایط نامعین جغرافیایی و عوامل گوناگون اثرگذار، پیچیده و مشکل می شود. مباحثی مانند تصمیم گیری چند معیاره از جمله تکنیک های ریاضی است که در سیستم اطلاعات جغرافیایی قادر است مشکلاتی مانند نحوه ارزیابی گزینه های مکانی را در شرایط پیچیده و نامعین جغرافیایی حل کند. بنابراین در این مقاله هدف آن است که با استفاده از مفهوم تلفیق مدل های تلفیقی فازی روش جدیدی برای حل مسائل چند معیاره نامعین جغرافیایی اجرا شود. به این منظور مدل نوع دوم و سطح دوم مجموعه های فازی برای مسأله ارزیابی ده شهرک صنعتی استان آذربایجان شرقی انتخاب شد که در آن تابع تعلق فازی نهایی بر حامل گزینه های مفروض تعریف می شود. در نهایت، در ارزیابی نهایی مدل احتمالی فازی به جای مدل های کلاسیک برای مقایسه ارزش های فازی به کار گرفته شده و با نظرات کارشناسی مقایسه می شود. کلید واژه ها: مجموعه های فازی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارزیابی، تصمیم گیری چند معیاره.}, keywords_fa = {ارزیابی,سیستم اطلاعات جغرافیایی,کلید واژه ها: مجموعه های فازی,تصمیم گیری چند معیاره}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5646-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5646-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {121-142}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {نگرشی بر مفهوم نابرابری و مفاهیم مرتبط با آن در مطالعات اجتماعی- اقتصادی}, abstract_fa ={چکیده نابرابری چیست؟ چه ماهیتی دارد؟ چه مشخصه هایی دارد؟ در شهرها و نواحی چگونه می توان آن را شناسایی کرد؟. پیچیدگی مفهوم نابرابری، همانند سایر مفاهیم فلسفی، باعث شده است که فلاسفه و صاحب نظران در تعریف آن اتفاق نظر نداشته باشند و از این رو تعریف واحدی از آن ارائه نشده است. نابرابری در ابعاد و مقیاس های مختلف نظیر نابرابری در سطح جهانی، ملی، ناحیه ای، شهری، روستایی و جزو آن، ظهور می کند. این امر هم در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه در تمامی ابعاد تداوم داشته و دارد. بحث نابرابری توسعه نواحی از موضوعاتی است که به تازگی، یعنی پس از دهه 1960 در فرهنگ برنامه ریزی ناحیه ای مطرح شده است و جایگاه آن هنوز در کشور ما مبهم است. هدف مقاله حاضر شناخت بیش تر مفهوم نابرابری در مطالعات اجتماعی- اقتصادی و بازشناسایی آن از مفاهیم مرتبط است که در برخی موارد با یکدیگر همپوشی دارند. از این رو با مقابل سازی برخی مفاهیم سعی شده است تا هر چه بیش تر مفهوم نابرابری در مطالعات اجتماعی - اقتصادی روشن شود. روش پژوهش مقاله، توصیفی – تحلیلی است. با مطالعه آرای نظریه پردازان می توان به این نتیجه رسید که نابرابری باید با توجه به شرایط زمانی – مکانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ایدئولوژیکی و به عبارتی در چارچوب ساختار همان نظام تفسیر شود؛ زیرا نابرابری مفهومی نسبی، پویا و هنجاری است.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: مفهوم,نابرابری,مطالعات اجتماعی- اقتصادی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2786-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-2786-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {143-162}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل عوامل مؤثر استرس زا در کشاورزان: مورد کشاورزان روستاهای استهبان}, abstract_fa ={چکیده استرس به عنوان یک پدیده از زمان های دور وجود داشته است و به نوعی همه جوامع با عوامل استرس زا مواجه شده اند. جامعه روستایی اگرچه یکپارچه و بی دغدغه به نظر می رسد، اما مطالعات اخیر نشان دهنده آن است که جامعه روستایی در معرض عوامل استرس زا مانند بلایای طبیعی، شرایط آب وهوایی، سیاست های دولت، نوسان های قیمت محصولات کشاورزی، انزوای جغرافیایی و قرار دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و با استفاده از تحلیل های آماری به بررسی عوامل استرس زای کشاورزان روستایی استهبان پرداخته شده است که از کل جامعه آماری 212 نفر مطالعه شدند. نتایج حاصل از آن نشان می دهد که از بین چهار عامل اقتصادی، طبیعی، اجتماعی، فضایی و مکانی، دو عامل طبیعی و اقتصادی تأثیر بیش تری در استرس روستاییان داشته است و هم چنین تفاوت معناداری بین عوامل استرس زا وجود دارد.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: استرس,عوامل استرس زا,کشاورزان,استهبان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10339-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10339-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {164-194}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ژئومورفولوژی اقلیمی دامنه شمالی کیامکی داغ در شمال غرب ایران}, abstract_fa ={چکیده دامنه شمالی توده نفوذی کیامکی با توجه به ارتفاع زیاد (3414 متر) و جهت گیری دامنه شمالی آن و نیز نبود عوامل تأثیرگذار دیگر مثل عامل فعالیت های تکتونیکی و ناچیز بودن دخالت های انسانی، نمونه موردی خوبی برای طرح چنین موضوعی می باشد. در این پژوهش، برخی اشکال ژئومورفیکی که ایجاد آن مستلزم گذشت زمانهای طولانی بوده و نقش اقلیم در ایجاد آنها شناخته شده است، از راه کارهای میدانی، تفسیر نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و عکس های هوایی بررسی شده اند. دره های پرشده، سیستم های پرتگاه- تالوس، تالوس بهمنی، روانه های بلوکی و یخچال های سنگی موروثی از جمله اشکال دامنه ای، فازهای انباشتی و کاوشی، روانه های خرده سنگی، تغییرات در اندازه مواد و تشکیل توفا از جمله پدیده های مرتبط با تغییرات اقلیمی در مخروط افکنه پرسیان هستند. بر اساس نتایج این پژوهش، سیمای ژئومورفیکی منطقه لااقل در کواترنری، از عوامل اقلیمی و تغییرات آن تأثیر پذیرفته است. تحلیل ساختار رخساره ای نهشته های مخروط افکنه و ترتیب لایه ها بر اساس سن نسبی نشان داد که نوع نهشته ها در دوره های گرم از نوع توفا و در دوره های سرد از نوع کنگلومرا بوده است. در بررسی اشکال ژئومورفیکی منطقه آثاری از دوره گرم اوایل هولوسن، دوره سرد «یانگر درایاس» و دوره گرم تر حد فاصل دوره های سرد هم زمان با عصر آهن و عصر کوچک یخبندان، نیز دیده می شود. آن چه مهم است این است که ما باید منتظر واکنش های سریع ژئومورفولوژیکی به تغییرات ناشی از عوامل بیرونی در این گونه نواحی و به خصوص منطقه مطالعه شده باشیم. با توجه به روند افزایشی دمای منطقه، در حال حاضر کنترل و پایش سیستم های هیدرولوژیکی منطقه در کنار توجه به روند افزایشی یا کاهشی دما و بارش، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.}, keywords_fa = {شمال غرب ایران,ژئومورفولوژی اقلیمی,تغییرات اقلیمی کواترنری,نهشته های دامنه ای,مخروط افکنه پرسیان,کیامکی داغ}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12192-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12192-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {196-216}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل تطبیقی الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم}, abstract_fa ={چکیده کشورها برای سازمان دهی سیاسی فضای جغرافیایی خود، یکی از انواع مختلف الگوهای تک ساخت یا بسیط، فدرالی، خود مختاری و خودگردانی را به کار می گیرند. کشور عراق بعد از حمله آمریکا در سال2003 میلادی، با نگرش جدید حاکمان آن به واقعیت های جغرافیایی، فرهنگی، قومی و زبانی این کشور و در نظر داشتن تجربه دوازده ساله خودگردانی کردها در شمال این کشور در طول دهه90 میلادی، الگوی فدرالیسم را برای اداره کشور انتخاب کرد . در این راستا تاکنون کردهای عراق توانسته اند در سه استان کردنشین شمالی این کشور یک ایالت فدرال را تأسیس کنند. براین اساس، مقاله حاضر با بررسی واقعیت های موجود فدرالیسم در عراق و مطالعه ویژگی های ساختاری و کارکردی حکومت منطقه ای کردستان، درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق است که «وجوه تشابه و تمایز الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم چیست؟». برای پاسخ به این مسأله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیقی بیانگر آن است که الگوی کردستان عراق با وجود داشتن تشابهاتی با سایر الگوهای غیر متمرکز، از جهاتی نظیر برقراری روابط خارجی، داشتن نیروی دفاعی- نظامی موسوم به پیشمرگ یا حافظان اقلیم و... با آن ها متفاوت است، طوری که می توان برای آن وجود مستقلی در چارچوب الگوی مدیریت سیاسی فضا قایل بود.}, keywords_fa = {کردستان,کلید واژه ها: مدیریت سیاسی فضا,فدرالیسم,خودمختاری,عراق}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8962-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8962-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {218-232}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ناحیه بندی سینوپتیک دمای منطقه خزر بر مبنای متغیرهای ترمودینامیک ترازهای فوقانی جو}, abstract_fa ={چکیده دما از مهم ترین عناصر مؤثر بر آب و هوا و محیط زیست هر منطقه است. دریای خزر به عنوان یک توده آبی گسترده در حاشیه شمالی ایران می تواند سهم مهمی را در تعدیل نوسان های دما بر عهده داشته باشد. برای بررسی شرایط همدید و تعیین نواحی دمایی منطقه خزر و عوامل مؤثر در ناحیه بندی آن، داده های روزانه جوی ترازهای مختلف این منطقه در سال های 1994 تا 2003 میلادی فراهم و شاخص های تعیین کننده وضعیت دمایی شامل دمای هوا، دمای پتانسیل، فرارفت دمای جو در سطوح 1000 تا 100 هکتوپاسکال محاسبه شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه مبنا و تحلیل خوشه ای، نقشه نواحی هر سه شاخص دمایی منطقه خزر برای ستون جوی 1000 تا 100 هکتوپاسکال و هم چنین نقشه های نواحی دمایی برای ترازهای 300، 500، 700، 850 و 1000 هکتوپاسکال ترسیم شد. نتایج نشان می دهد برای هرکدام از شاخص ها، هفت ناحیه در منطقه خزر وجود دارد که عرض جغرافیایی و سیستم های سینوپتیکی به خصوص استقرار سامانه پرفشار آسیایی در روزهای سرد سال در بخش شرقی و شمال شرقی خزر (عامل کاهش دما) و انواع سامانه های کم فشار و پرفشار مهاجر در بخش غربی و جنوب غربی (عامل افزایش دما)، مهم ترین عوامل مؤثر بر تفکیک نواحی دمایی در همه ترازها محسوب می شوند. هم چنین نتایج حاصل از مقایسه نقشه های نواحی شاخص های دمایی(دما، دمای پتانسیل و فرارفت دما) نشان می دهد که محدوده خشکی و آبی خزر از هم تفکیک نشده است, در این صورت نقش پهنه بزرگ آبی دریاچه، در مقیاس سینوپتیک در توزیع مکانی و ناحیه بندی دمایی منطقه، قوی نیست و به احتمال زیاد با انتقال و تبادل انرژی و ایجاد جریان های نسیم خشکی- دریا، تأثیر آن در مقیاس کوچک تا متوسط و در بخش هایی از سال قابل رؤیت است. در مجموع در ترازهای مختلف جوی، بین شمال و جنوب منطقه، به طور متوسط7 تا 10 درجه سانتی گراد و بین شرق و غرب منطقه به طور متوسط 2 تا 3 درجه سانتی گراد اختلاف دما وجود دارد و سردترین ناحیه در قسمت شمال شرقی منطقه واقع است.}, keywords_fa = {ناحیه بندی سینوپتیک,نواحی دمایی,تحلیل چند متغیره,دریای خزر}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12343-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12343-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {234-247}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل و براورد خطر زمین لغزش با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی در بخشی از جاده هراز}, abstract_fa ={چکیده زمین لغزش از جمله سوانح طبیعی است که همه ساله سبب بروز خسارت های فراوان مالی و جانی در سراسر جهان می شود. ایران به ویژه در نواحی شمالی و مسیر جاده هراز، به خاطر شرایط خاص آب و هوایی و فیزیوگرافی همواره در معرض خطر زمین لغزش قرار دارد. هدف از این تحقیق تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS، در بخشی از حوزه آبخیز هراز است. به منظور تهیه نقشه خطر زمین لغزش نخست با مطالعات میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش حوزه و سپس نقشه عوامل مؤثر بر زمین لغزش تهیه شد. در مرحله بعد نیز عامل ها با استفاده از نظر کارشناسی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی شده و نه عامل شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، واحد های زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از گسل و نقشه بارش به عنوان عوامل مؤثر انتخاب گردید. سپس پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. نتایج نشان داد که سه عامل واحد های زمین شناسی، فاصله از جاده و شیب به ترتیب بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش منطقه داشته اند، در حالی که دو عامل گسل و بارش کم ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش منطقه به خود اختصاص دادند.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: زمین لغزش,پهنه بندی خطر زمین لغزش,فرایند تحلیل سلسله مراتبی,سامانه اطلاعات جغرافیایی,هراز}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5244-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5244-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {250-267}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {کاربرد مدل ANP در ارائه الگوهای مناسب ICT جهت بهینه سازی رابطه شهر و روستا: شهرستان الشتر}, abstract_fa ={چکیده فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) به عنوان یکی از رویکردهای نوین دنیای کنونی در عرصه های علمی و اجرایی، قابلیت ها و کارایی های بسیار متنوع و زیادی ارائه می کند. نواحی شهری و روستایی عمده ترین کاربران این فناوری محسوب می شوند، بنابراین ضروری است وضعیت ICT در حوزه تعاملات بین نواحی شهری و روستایی به خوبی بررسی، تبیین و تحلیل شود. شرط تحقق وضعیت مطلوب بین نواحی شهری و روستایی «شناخت مدل های کاربردی» مرتبط با موضوع است. مدل هایی که مرتبط با شبکه می باشند، شیوه های مختلف (مبتنی بر گراف، ماتریسی، ژئومتری و ...) کاربردهای بسیار متنوعی دارند. در مقاله حاضر به سبب ویژگی ICT، از سیستم های مبتنی بر دنیای واقعی (به علت بُعد ژئومتریک) استفاده نشده است. برای همین منظور، شیوه مبتنی بر ماتریس « مدل فرایند تحلیل شبکه » (ANP) مد نظر قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش پیمایشی و توصیفی - تحلیلی است. در مدل ANP طراحی شده، معیارها و گزینه ها در قالب 6 خوشه (گروه) و 16 زیر گروه (گره یا نود) وزن دهی، محاسبه، پردازش و تحلیل شدند؛ خروجی های مدل نیز به صورت های مختلف و بر حسب سناریوهای مورد نظر قابل ارائه هستند. نتایج نشان می دهد، نودهای « وجود ICT »، «آشنایی با کامپیوتر» و «دسترسی شهروندان» در تعاملات مراکز شهری و روستایی در اولویت قرار گرفتند. تطبیق خروجی مدل ANP با وضعیت ICT شهرستان نیز مؤید پوشش بیش از 90 درصدی است که در توسعه ICT و افزایش سطح عدالت مؤثر می باشد.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: فناوری ارتباطات و اطلاعات,فرایند تحلیل شبکه,شهر و روستا}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12190-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12190-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {269-287}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارتقای کیفیت محیط شهری بااستفاده از رویکرد برنامه ریزی طراحی محور: (تئاتر شهر و پهنه پیرامون)}, abstract_fa ={چکیده برنامه ریزی طراحی محور رویکردی میانی بین برنامه ریزی شهری و طراحی شهری محسوب می شود. این رویکرد به دنبال عدم پاسخ گویی مناسب طرح های سنتی توسعه شهری به مسائل کیفی موجود در محیط های شهری مطرح شده است. به دلیل توجه این رویکرد به موضوع کیفیت محیط شهری و همین طور سنجش اثربخشی آن در نظام مدیریت فضاهای شهری،این مقاله ضمن بازشناسی مفهوم نظری این رویکرد، کاربست برنامه ای آن در ارتقای کیفیت محیط شهری در یک محدوده نمونه(فضای فرهنگی و هنری شهرتهران- تئاترشهر و پهنه پیرامون) را مد نظر قرار می دهد و « دستور کار توسعه» را به عنوان یکی از ابزارهای عملیاتی کردن برنامه های پیشنهادی این رویکرد به کار میگیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که به دلیل ماهیت اجرا محور این رویکرد و به ویژه با توجه به محتوای محصول نهایی آن (دستور کار توسعه) به کار بردن این رویکرد در کاهش گسستگی فرایندهای شهرسازی و تدوین فرایندی عام برای اتصال حلقه برنامه ریزی به طراحی مؤثر بوده و می تواند در ارتقای کیفیت حاصل از طرح ها مؤثر باشد. نتایج نشان می دهد که از منظر مخاطبان، توجه به ملاحظات طراحانه و ورود مباحث کیفی در تمامی سطوح طرح های توسعه شهری که در ابتدا ممکن است با توجه به ملاحظات صرف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شروع شود و به سند برنامه ای توسعه فضاهای شهری برسد، بسیار ضروری به نظر می رسد.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: برنامه ریزی طراحی محور,فضای فرهنگی و هنری تهران,دستور کار توسعه,طرح های توسعه شهری,کنترل توسعه}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1226-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1226-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {2}, pages = {290-302}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر جمعیت شهر تهران}, abstract_fa ={چکیده اقلیم یکی از عوامل مؤثر بر مرگ و میر انسان است. تغییرات فصلی و روزانه مرگ و میر ارتباط مستقیمی با پارامترهای اقلیمی دارند. این ارتباط برای قرن هاست که شناخته شده است. هدف این مقاله،تحلیل تأثیر پارامترهای اقلیمی بر مرگ و میر جمعیت شهر تهران طی دوره آماری 2002-2005 می باشد. در این تحقیق با استفاده از روش های آماری رگرسیون و همبستگی پیرسون، مدل ANOVA و تأخیر زمانی روزانه(Lag) به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی– عروقی، تنفسی و سکته مغزی و مرگ و میر به صورت کلی پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بین پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماری های مورد مطالعه و مرگ و میر به صورت کلی ارتباط معناداری وجود دارد. هم چنین بین مرگ و میر روزانه ناشی از بیماری های مورد مطالعه در فصول مختلف تفاوت آشکاری مشاهده می شود. ارتباط بین دما با مرگ و میر به صورت مستقیم است، در حالی که عامل بارش تأثیر معکوسی بر میزان مرگ و میر دارد. از این رو می توان گفت که دما نسبت به بارش تأثیر بیش تری بر مرگ و میر دارد. ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر در فصل زمستان نسبت به دیگر فصول سال بیش تر است و مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی- عروقی حساسیت بیش تری را نسبت به دیگر بیماری های مورد مطالعه نشان می دهد.}, keywords_fa = {تهران,اقلیم,مرگ و میر,رگرسیون,تأخیر زمانی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11668-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-11668-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {1-22}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ژئوتوریسم ، بهره گیری از جاذبه های ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی دره های کوهستانی(نمونه موردی دره سیمین – جنوب همدان)}, abstract_fa ={این مقاله در صدد آنست تا با بررسی نمونه کوچکی از پتانسیل های ژئوتوریستی کشور (دره سیمین در جنوب شرق شهر همدان)به بسط و گسترش این رویکرد نوین به فضاهای طبیعی کمک نماید ، بدین منظور در این تحقیق برای بررسی و ارزیابی پتانسیل های اکوتوریسمی محدوده مطالعاتی از دو فاکتور راههای دسترسی بر اساس ضریب فشردگی (pr) و پتانسیل گردشگری بر مبنای ضریب (Ep) استفاده شده است . برای انجام تحقیق از روشهای اسنادی ، میدانی و آزمایشگاهی بهره گرفته شده و با استفاده از نقشه های زمین شناسی و توپوگرافیکی منطقه ، بررسی عوارض ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی منطقه پرداخته شده است . محدوده مطالعاتی به لحاظ جاذبه غنی طبیعی ، مجاورت با شهر تاریخی همدان ، وجود الگوهای زیستی روستایی - عشایری و همچنین برخورداری از شبکه دسترسی مناسب از پتانسیل بالای گردشگری در حوزه های اکوتوریستی برخوردار است. در عین حالی که تکتونیک فعال منطقه ، امکان تبدیل آنرا به آزمایشگاهی طبیعی جهت مطالعه چین خوردگیها و گسل خوردگیها ، ماگماتیسم ، دایکها ، پگماتیتها و باتولیت زایی ، مطالعات سنگ شناسی ، کانی شناسی ، فرآیندهای دگرگونی و آذرین برای پژوهشگران علوم زمین و محدوده ای جاذب برای ژئوتوریستها در آورده است .}, keywords_fa = {اکوتوریسم,میگماتیت,ژئومورفولوژی کوهستانی,دره سیمین}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8313-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8313-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {23-38}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی عملکرد شوراهای اسلامی در توسعه روستایی نمونه موردی: دهستان آلاداغ بجنورد}, abstract_fa ={شورا از ریشه‎دارترین اصول عرفی و مقررات سنتی، و از بارزترین شیوه های عقلایی در زندگی جمعی است و حتی قدیمی‎ترین شیوه های مدیریت در تکاپوی اجتماعی نوع بشر، نشانه هایی از نظام شورایی را با خود دارد؛ به این علت، تاکنون زوایای مختلفی از عمل‏کرد شورا بررسی شده است. در این پژوهش، میزان موفقیت عملکرد شوراهای اسلامی روستا در تحقق اهداف توسعه روستایی را در دهستان آلاداغ بجنورد ارزیابی کرده ایم. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ بنابراین، پس از تهیه چهارچوب نظری ، به تدوین پرسش نامه و انجام عملیات میدانی پرداخته‏ایم. پرسش‏نامه ها در پانزده روستا و از‏سوی 225 نفر از افراد ساکن مناطق روستایی، به صورت تصادفی طبقه ای تکمیل شده اند. برای ارزیابی عمل‏کرد شوراها در تحقق اهداف توسعه روستایی، از آزمون t تک نمونه‎ای و ضریب همبستگی مبتنی بر جدول توافقی استفاده کرده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که اعضای شوراهای اسلامی روستایی در نظارت بر اجرای مقررات بهداشتی، تشخیص کمبودها و نارسایی های موجود و نیز کمک رسانی در مواقع بحرانی موفق نبوده اند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: توسعه روستایی,مدیریت روستایی,شوراهای اسلامی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5632-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-5632-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {39-62}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تأثیر الگوی تقسیمات کشوری بر توسعه فضای جغرافیایی (مورد مطالعه: استان زنجان)}, abstract_fa ={تقسیمات کشوری فرایندی سیاسی ـ اداری است که با هدف اصلی تقسیم کشور به واحدهای همگن، برای رشد هماهنگ و به منظور اداره قلمرو ملی و عرضه خدمات بهتر صورت می گیرد و در نهایت، امنیت، وحدت و مشارکت ملی را تأمین می کند. بر این اساس، تقسیمات کشوری بر ساختار اداری¬ـ مدیریتی سرزمین، شتاب بخشیدن به روند توسعه و رشد هماهنگ ملی، تأثیر بسزایی دارد، از آنجا که استان زنجان از تغییرهای صورت گرفته در این زمینه، بی تأثیر نبوده است، این مقاله را با هدف بررسی چگونگی تأثیر الگوی تقسیمات کشوری بر توسعه فضای جغرافیایی استان زنجان، تدوین کرده‏ایم. برای پاسخ دادن به این سؤال، فرضیه ذیل مطرح می گردد: ارتقای سطح واحدهای تقسیمات کشوری به توسعه فضای جغرافیایی در استان زنجان منجر شده است در پژوهش حاضر، علاوه بر تصویرسازی آنچه هست، وضعیت مسئله و ابعاد آن را تشریح و تبیین کرده‏ایم؛ بنابراین، تحقیق به‏لحاظ هدف، ازنوع کاربردی و به‏لحاظ روش توصیفی¬- تحلیلی است. اطلاعات لازم برای مقاله را با استفاده از سه شیوه گردآوری کرده‏ایم: الف) شیوهکتابخانه ای و اینترنتی، ب) شیوه اسنادی و آرشیوی، ج) شیوه میدانی درنتیجه این تحقیق، مشخص شد که اثرهای تقسیمات کشوری بر توسعه استان زنجان، در بیشتر زمینه ها منفی است و جدایی قزوین، به بازماندگی توسعه ای در استان منجر شده است؛ ولی با توجه به قابلیت های موجود و موقعیت جغرافیایی برتر، نزدیکی به عمده ترین کانون های جمعیتی و قطب های صنعتی کشور، قرارگرفتن در مسیر دالان‏های ارتباطی و داشتن تنوع معدنی زیاد، برخورداری از جاذبه های گردشگری طبیعی و تاریخی، دارا بودن آب و هوایی مناسب و دشت های حاصل‏خیز می تواند نقش بسیار مهمی در فرایند توسعه ملی و منطقه ای این استان ایفا کند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: تقسیمات کشوری,توسعة,فضای جغرافیایی,استان زنجان,استان قزوین}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10316-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-10316-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {63-86}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {سنجش کیفیت محیط سکونت در شهرک اکباتان تهران}, abstract_fa ={بررسی و مطالعه فرایند رشد و توسعه کلان شهرهای جهانی، نمایانگر شکل گیری شرایط کیفی نا به سامان و در پاره ای موارد بحرانی در محیط های سکونتی به عنوان یکی از مهم ترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این واقعیت در کشورهای در حال توسعه در شکل های حادتری بروز و ظهور پیدا کرده و زمینه ساز پدیدار شدن مسائل عدیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده است. با وجود این معضل نبود یا سطح نازل کیفیت در محدوده های مسکونی شهری منحصر به کشورهای جهان سوم نبوده و در کشورهای پیشرفته صنعتی نیز به مثابه یکی از مهم ترین چالشهای پیش¬روی نظام سیاست گذاری و مدیریت شهری این کشورها محسوب شده و در نتیجه می توان آن را مسأله ای با وسعت و دامنه جهانی دانست. از سوی دیگر نگاهی به مباحث مطرح در ادبیات شهرسازی سال های اخیر نشانگر توجه متفکران و نظریه پردازان شهری به مفهوم «کیفیت محیط سکونت» و نگارش مقالات و کتاب های متنوع و متعددی در این زمینه است. در این میان بحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص (مانند مجتمع های مسکونی بلند مرتبه) به واسطه برخورداری این سکونتگاه ها از ویژگی هایی مانند سطح بالای تراکم جمعیتی، ساختمانی و تمرکز در محیطی محصور و گاهی اوقات فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های مسکونی است. در این پژوهش، هدف اصلی سنجش کیفیت محیط سکونت در شهرک اکباتان به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرک های خاورمیانه و نیز یکی از مهم ترین مجتمع های بلند مرتبه شهر تهران است. روش انجام این تحقیق بر مبنای تکنیک تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله¬مراتبی استوار بوده و مدل استفاده شده در فرایند تحلیل نیز به مدل تجربی سنجش کیفیت محیط سکونت موسوم است. این مدل دارای ساختاری سلسله¬مراتبی بوده و متشکل از معیارها و ج‍‍زء معیارهایی است که در سطوح مختلف آن قرار می گیرند. در این میان جزء معیارهای سطح آخر مدل، مبنای تنظیم پرسشنامه تحقیق قرار گرفت و بر اساس میزان رضایت مندی یا نارضایتی ساکنان محیط مورد نظر امتیازدهی شدند. پس از انجام تحلیل های آماری مناسب، سطح کیفی سکونت در محدوده مطالعه شده (شهرک اکباتان) در حد متوسطی (5>98/2>1) ارزیابی و وجود رابطه معنا دار (05/0> P) بین معیارها و جزء معیارهای واقع در سطوح مختلف مدل با متغیر وابسته کیفیت محیط سکونت تأیید شد.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: کیفیت محیط سکونت,مجتمع مسکونی,رضایت مندی سکونتی,تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی,شهرک اکباتان}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7020-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-7020-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {87-110}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی همدیدی و ترمودینامیک رگبار موجد سیلاب 24/6/88 در استان خراسان رضوی}, abstract_fa ={در ایران، رژیم بارش بیشتر از‏نوع زمستانی است و بارش های تابستانی، اندک و به صورت اتفاقی رخ می دهند، در این پژوهش، بارش های ایجاد‏کننده سیل در استان خراسان رضوی را- که در تاریخ 24/6/88 اتفاق افتاد و در شهر درگز و دیگر شهرهای استان سیلاب به وجود آورد- بررسی کرده ایم. برای شناسایی این رگبار مخرب، داده های بارندگی ایستگاهای همدید و اقلیم شناسی را در روز یادشده استفاده کرده ایم؛ بعد از تعیین مقدار بارندگی، ویژگی های ترمودینامیک رگبار مورد نظر را با استفاده از داده های رادیوسوند و نمودار اسکیوتی ایستگاه مشهد تحلیل کرده ایم؛ در‏نهایت، با استفاده از داده های جو بالا- که از مرکز ملی پیش بینی محیطی و مرکز ملی مطالعات تحقیقات جوی ایالات متحده گرفته شده- تحلیل همدید جهت پدیده مورد نظر را انجام داده ایم. بدین منظور، نقشه های فشار تراز پانصد هکتو پاسکال و همچنین نقشه های فشار تراز دریا برای دو روز قبل از رگباری و روز رگباری را به صورت شش ساعته ترسیم کردیم. تحلیل همدیدی نقشه ها بیانگر آن است که سامانه ایجاد‏کنندۀ این رگبار در اثر حرکت رو به شمال و شرق پرفشار آزور، و عقب نشینی شاخه جنوبی آن در اثر عمیق شدن ناوه کم فشار قطبی ایجاد شده و نیز اندرکنش با کم فشار گنگ ، ناپایداری و رگبار را ایجاد کرده است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: رگبار گرمایی,تحلیل همدیدی,شاخص های ناپایداری}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-716-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-716-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {111-136}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {فضا در ژئومورفولوژی}, abstract_fa ={طرح دیدگاه های جدید درحوزه معرفت و دانش بشری، همواره سبب ایجاد افق های نو گردیده است. این طرح واره ها گاه توانایی های ما را در حل مشکلات و مسائل بشری ا فزایش داده و علاوه بر آن توانسته است به مسائل بشری به‏گونه دیگری بنگرد؛ بنابر این، با جایگزینی دیدگاه جدید، بخشی از مشکلات بشری تغییر یافته و نحوه تحلیل، شیوه تحقیق، معیار های ارزیابی و.. دگرگون شده است. از جمله دیدگاه هایی که طرح آن در جغرافیا و علوم وابسته بدان تحولی عمیق در نوع مسئله یابی ، چگونگی تحلیل و روش شناسی تحقیق و ادبیات آن ایجاد کرده، نگرش یا دیدگاه فضایی است. ژئومورفولوژی به‏عنوان یکی از زیر مجموعه های علوم جغرافیایی از این قاعده مستثنی نیست. بدیهی است آشنایی با تبلور هسته اولیه نگرش فضایی و نحوه ورود آن به حوزه دانش ژئومورفولوژی می تواند ما را در درک بهتر این مفهوم یاری دهد؛ بنابراین، برای دست یابی به چنین هدفی با انتخاب چهارتن از ژئومورفولوژیست ها و دو تن ازجغرافی دانان صاحب نظر، و واکاوی نوشته های آنان از مفهوم فضا کوشیده ایم به سیر شکل‏گیری و طرح در حوزه ژئومورفولوژی بپردازیم. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مفهوم فضا در ژئومورفولوژی با واژه Flexus در نوشته های جیلبرت درسال 1886 برای اولین بار به صورت تلویحی در ژئومورفولوژی طرح شده است؛ اگر چه هرگز وی با چنین بینشی- آن چنان که بعد ها مطرح گردید- آشنا نبوده است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: فضا,زمان,مقیاس,فاصله,جهت,چندنگارگی}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3049-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3049-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {137-160}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر عمل‏کرد آژانس¬های مسافرت هوایی در ایران}, abstract_fa ={دفترهای آژانسهای مسافرت هوایی، یکی از زیرساخت¬های اساسی برای توسعه گردشگری محسوب می¬شوند و میزان عمل‏کرد آنها بیانگر وضعیت توسعه گردشگری و خدمات وابسته به آن در هر جامعه است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر عمل‏کرد دفترهای مورد مطالعه در ایران می¬پردازیم. اهداف ما در پژوهش، علاوه بر تعیین عوامل مؤثر بر عمل‏کرد آژانس¬ها، ارزیابی درجه گسترش عمل‏کرد آنها در استان¬های کشور و اولویت¬بندی عاملها برای متعادل¬تر شدن منافع حاصل از عمل‏کرد آژانس¬هاست. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و تحقیق با استفاده از الگوهای تحلیل عاملی، ضریب توزیع، تحلیل خوشه¬ای و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با به¬کارگیری نرم¬افزارهای SPSS و Arc view صورت گرفته است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که از 51 نماگر اولیه، 32 نماگر انتخابی- که به شش عامل معنادار کاهش یافته¬اند و در‏مجموع، 15/66 درصد واریانس جامعه را تبیین میکند، بر عمل‏کرد آژانس¬های هوایی کشور مؤثر هستند. به‏لحاظ توسعه عمل‏کردی آژانس¬ها، استان تهران در سطح بالا (عمل‏کرد مطلوب)، هشت استان در سطح دوم (عمل‏کرد نیمه‏مطلوب به بالا)، یازده استان در سطح سوم (عمل‏کرد نیمه¬مطلوب به پایین) و ده استان در پایین¬ترین سطح (عمل‏کرد نامطلوب) قرار دارند. برای بهبود عمل‏کرد آژانس¬ها، فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نقش عامل کارکردی- نهادی را مؤثرتر از دیگر عامل¬ها پیش¬گویی میکند.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: آژانسهای مسافرت هوایی,تحلیل فضایی,توسعه عمل‏کردی,گردشگری,استان¬های ایران}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12387-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-12387-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {161-190}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {تحلیل همدیدی اثرهای سردچال در وقوع بارش های شدید در نواحی مرکز و جنوب غرب ایران}, abstract_fa ={در این تحقیق، تأثیر سردچال ها را بر وقوع بارش های شدید در نواحی جنوب غرب و مرکز ایران ، بررسی کرده‏ایم. بدین منظور، نخست پنج مورد از وقوع سردچال را از مرکز پیش بینی سازمان هواشناسی استخراج کردیم و سپس به دلیل اختصار، موردی را که دارای بیشترین تأثیر در بارش منطقه مورد مطالعه بود (نهم تا سیزدهم آذر 1387)، بررسی و تحلیل کردیم. بدین منظور، 21 ایستگاه هواشناسی واقع در جنوب غرب و مرکز ایران را برگزیدیم. برای تحلیل این پدیده از آمار بارش روزانۀ ایستگاه های واقع در جنوب غرب و مرکز کشور و همچنین نقشه های سطح دریا و سطوح 850، 500 و 300 هکتوپاسکال استفاده کرده ایم. پس از بررسی موقعیت جغرافیایی ایستگاه های مورد مطالعه، نقشه¬های هوا و داده¬های بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک منطقه را به کار گرفتیم؛ همچنین برای تعیین شدت ناپایداری¬ها، شاخص¬های ناپایداری Si و Ki را در ایستگاه های شیراز و اهواز بررسی کرده‏ایم. آرایش الگوی همدیدی و روند آن در نقشه های هوا طی یک دوره انتخابی پنج‏روزه بررسی شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که عامل اصلی ایجاد بارش های شدید در منطقه مورد مطالعه، نفوذ و استقرار سامانه پرفشار سیبری و تشکیل سردچالی وسیع بر روی جنوب دریای خزر و مرکز ایران بوده است. در همین زمان، سامانه های ناپایدار غربی در برخورد با این سردچال، تغییر مسیر داده و به‏سمت عرض های پایین تر منتقل شده اند؛ در‏نتیجه، سامانه های غربی با حرکت از روی آب های جنوبی کشور، رطوبت زیادی را کسب کرده و از سمت جنوب غرب به داخل کشور نفوذ کرده اند و در استان های جنوب غربی و مرکزی، بارش های قابل توجهی را پدید آورده اند.}, keywords_fa = {ایران,بارش,واژه های کلیدی: تحلیل همدید,سردچال,نواحی مرکزی,جنوب غرب}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3422-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-3422-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {191-214}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی دولین های منطقۀ تخت سلیمان به‏روش تحلیل خوشه ای}, abstract_fa ={انحلال سنگ های آهکی در منطقه تخت سلیمان، دولین های متعددی را با اندازه های مختلف به وجود آورده است. اندازه گیری متغیرهایی مانند مساحت، پیرامون، عمق، قطر بزرگ، قطر کوچک، شاخص دایره واری، نسبت کشیدگی و ارتفاع از سطح دریا برای 36 دولین مورد بررسی، این امکان را فراهم کرد تا دولین ها را به‏روش تحلیل خوشه ای، دسته‏بندی و تجزیه و تحلیل کنیم. اندازه گیری و ثبت ویژگی های مورفومتریک دولین ها از طریق نقشه برداری دقیق محدوده مورد مطالعه، پردازش و تحلیل آنها با نرم افزارهای آماری و گرافیکی، و همچنین بررسی های میدانی صورت گرفته است. در تحلیل خوشه ای که به‏روش فاصله از نزدیک ترین همسایه انجام شده است، کوشیده ایم تا دولین های محدوده مورد مطالعه را در گروه هایی با ویژگی های نسبتاّ همسان دسته بندی کنیم. دولین های این محدوده در پنج گروه بدین شرح دسته بندی شده اند؛ 32 دولین در گروه اول جای گرفته و هر‏کدام از دولین های شماره 3، 5، 16 و 21 به تنهایی در یک گروه جداگانه قرار گرفته اند. دولین های گروه اول ویژگی های مورفومتریک نزدیک به هم دارند؛ اما دولین های گروه های دیگر، به ویژه گروه چهارم و گروه پنجم، با آنها تفاوت زیادی دارند. نقش عوامل زمین ساختی و فرسایشی در پیداش و تغییر شکل دولین های گروه اول و با چهار گروه دیگر تا‏حدودی متفاوت است. گسل ها در شکل گیری و تحول دولین ها، به ویژه دولین گسلی و دولین هلالی‏شکل نقش مهمی دارند. تمرکز انحلال و شدت فرسایش در تحول دولین دریژچال و عامل ارتفاع از سطح دریا در گسترش دولین سنگ صخره ای دارای نقش بیشتری است.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی : دولین,تحلیل خوشه ای,مورفومتری,عوامل زمین ساختی – فرسایشی,تخت‏سلیمان-}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1354-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-1354-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {215-232}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی تغییرهای پیچان¬رودی و ناپایداری بستر رودها در جلگه شمالی تنگۀ هرمز}, abstract_fa ={پیچان¬رودهای سطوح دلتایی از ناپایدارترین عرصه¬های رودخانه¬ای در حیطه ژئومورفولوژی ساحلی محسوب می¬شوند. در این پژوهش، با مطالعه مورفولوژی رودخانه¬های شمال تنگه هرمز می کوشیم دگرگونی‏های ژئومورفولوژیکی و تغییرهای زمانی و مکانی بستر آنها را بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم. بدین منظور، نخست مورفولوژی رودخانه¬ها و عرصه¬های تغییرمسیر آنها را در‏قالب نرم¬افزارهای GIS بررسی می کنیم و تغییرهای الگو و صورت های مختلف تغییر شکل و جابجایی بستر رودخانه را تعیین می کنیم. روش کار بیشتر از‏نوع تجربی و میدانی است و ¬طی آن، داده¬های مؤثر بر تغییرهای مورفولوژی پیچان¬رودهای منطقه، تحلیل می شود. تکنیک کار نیز مقایسه و تحلیل دگرگونی های صورت‏گرفته طی زمان¬های متوالی، با استفاده از ابزار¬ها و روش¬های یاد‏شده است. نتایج نشان می¬دهد که نسبت تغییرها و ضریب های پیچان¬رودی در‏جهت شیب و به سمت پایین¬دست دلتا افزایش می¬یابد. با توجه به کم شیب بودن سطوح دلتاها و ریز‏بافت بودن رسوب ها، حرکت‏های پیچان¬رودی تشدید شده ¬است و مشخص¬ترین آثار فعالیت دینامیکی رودخانه¬های منطقه، وجود بسترهای درهم، متعدد و متروک این پیچان¬رودهاست. درمجموع، این تغییرها به¬طور مستقیم، پیرو تغییر بافت رسوب و سپس حالت¬های سیلابی رودخانه هاست.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: ژئومورفولوژی جریانی,دلتا,تغییرمسیر رود,پیچان¬رود,تنگه هرمز}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6241-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-6241-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {233-250}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {ارزیابی روش¬های میان¬یابی کریجینگ و رگرسیون خطی بر پایه مدل ارتفاعی رقومی جهت تعیین توزیع مکانی بارش سالانه (مطالعه موردی استان اصفهان)}, abstract_fa ={یکی از مهم ترین متغیرهای ورودی برای محاسبه‏های بیلان آب و تهیه مدل¬های هیدرولوژیکی، توزیع مکانی بارش می¬باشد؛ بنابراین، خطای ناشی از آن، اثرهای مستقیمی در برنامه¬ریزی منابع آب خواهد داشت. از طرفی دیگر، به دلیل عدم پوشش کامل ایستگاه¬های اندازه¬گیری باران، برآورد بارش منطقه¬ای و یا تخمین بارش در منطقه‏های میان ایستگاه¬ها ضروری است. در این مطالعه، دو روش کریجینگ (ساده و معمولی) و رگرسیون خطی برپایه مدل ارتفاعی رقومی زمین را برای برآورد بارش سالانه، با استفاده از آمار بیست‏ساله (1986-2005) داده¬های بارش در23 ایستگاه باران¬سنجی در استان اصفهان، ارزیابی کرده ایم. بدین منظور، نخست به‏ازای هر مدل در روش کریجینگ، نیم¬پراش¬نگار آن را محاسبه کردیم؛ و با استفاده از تکنیک ارزیابی متقابل، خطای نقشه¬ها را برآورد کردیم و از‏میان چهارده نقشه، یک نقشه را به عنوان نقشه بهینه برگزیدیم؛ سپس داده¬های بارش و ارتفاع ایستگاه¬های مورد نظر را با استفاده از مدل رگرسیون خطی در محیط نرم¬افزار Curve Expert فراخوانی کردیم و با شانزده مدل برازش دادیم تا مدل بهینه مشخص شود؛ در نهایت، به منظور تعیین توزیع مکانی بارش و انجام میان‏یابی، مدلهای برتر هر‏دو روش را با یکدیگر مقایسه کردیم. بررسی های صورت گرفته نشان می‏دهند که تابع رگرسیونی کسینوسی برای میان¬یابی بارش در استان اصفهان، مناسب است.}, keywords_fa = {اصفهان,واژه های کلیدی: کریجینگ,رگرسیون خطی,مدل ارتفاعی رقومی (DEM),سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8872-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8872-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {4}, pages = {251-272}, publisher = {Tarbiat Modares University}, title_fa = {بررسی تاثیر وزن قواعد سیستم استنتاج فازی ممدانی در دقت خروجی نقشه پتانسیل معدنی طلای اپی ترمال (مطالعه موردی: منطقه تکاب)}, abstract_fa ={وزن قواعد از جمله مواردی است که در ساخت مدل سیستم استنتاج فازی اهمیت بسزایی دارد، با این وجود در بسیاری از تحقیقات از اعمال آن صرفنظر می شود. در این تحقیق تاثیر وزن قواعد سیستم استنتاج فازی در تهیه نقشه پتانسیل معدنی طلای اپی ترمال در منطقه تکاب مورد بررسی قرار گرفت. در مدل سیستم استنتاج فازی، ابتدا یک الگوی هدفمند بر اساس نوع ماده معدنی مورد نظر طراحی گردید و عوامل تاثیر گذار شامل اطلاعات زمین شناسی، آنومالیهای ژئوشیمیایی، اطلاعات ژئوفیزیکی، آلتراسیونهای حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای مورد بررسی قرار گرفتند. در مرحله بعد وزن و اهمیت عوامل و قواعد تعیین شد. نهایتا این عوامل ترکیب شده و نقشه خروجی به دست آمد. معمولا در تحقیقاتی که در زمینه سیستم استنتاج فازی صورت می گیرد نقش وزن قواعد در نظر گرفته نمی شد. این تحقیق نشان داد که وزن قواعد موجب تدریجی شدن مرز بین سطوح کانی زائی شده و آن را واقعیتر نشان می دهد}, keywords_fa = {سیستم استنتاج فازی,وزن قواعد فازی,آلتراسیون,طلای اپی ترمال}, url = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8331-en.html}, eprint = {http://hsmsp.modares.ac.ir/article-21-8331-en.pdf}, journal = {The Journal of Spatial Planning}, issn = {1605-9689}, eissn = {2476-6860}, year = {2010} }